جمعه، آذر ۲۷، ۱۳۹۴

تبلیغات حزب سوسیال دمکرات آلمان برای ایران


حزب سوسیال دمکرات آلمان (اس. پ. د.) دفتری ویژه دارد که هر سال برای همگان سفرهایی را به کشورهای دیگر برنامه ریزی می کند. این دفتر برای ماه مارچ 2016 سفری 10 روزه به ایران تدارک دیده. هزینه ی این سفر برای هر فرد حدود 2200 یورو است. پرواز رفت و برگشت با ایران ایر انجام می پذیرد!

حزب سوسیال دمکرات در توضیح این سفر در کتابچه ی مربوطه حسابی برای ایران تبلیغ کرده است. در اول متن آمده که ایران بر خلاف تبلیغات یک جانبه ای که گاها علیه آن انجام می گیرد، کشوری بسیار جالب است. در آخر متن آمده که اگر توریست ها طبق "نوع زندگی اسلامی" مردم رفتار کنند، از این کشور جالب و مهمان نوازی مردم آن لذت خواهند برد.

در بخش آخر متن، حزب سوسیال دمکرات آلمان واقعیات را کاملا وارونه جلوه داده است. توریست های خارجی در ایران برای اینکه مشکل پیدا نکنند، باید قوانین جمهوری اسلامی را رعایت کنند، و نه قواعدی را که در زندگی مردم عادی جاری ست. قبل از انقلاب توریست ها می توانستند مانند ایرانیان هر طور می خواستند لباس بپوشند، مشروب بنوشند، با جنس مخالف "نامحرم" اینور و آنور بروند، به بار و دیسکو بروند، و نگران این نباشند که کوچکترین رفتار "ناپسند" آنان می تواند باعث دستگیری و مجازات سنگین آنها شوند.

تدارک این سفر و متن تبلیغی این حزب برای این سفر نشان می دهد که حزب سوسیال دمکرات آلمان قصد دارد بیشتر به جمهوری اسلامی نزدیک شود.


برای اطلاع بیشتر می توانید این متن آلمانی را بخوانید.
.

پنجشنبه، آذر ۲۶، ۱۳۹۴

قصاص – تابلویی از فریده رضوی

.



فریده رضوی، هنرمندی که سالهاست در آلمان زندگی می کند، این تابلو را پس از خواندن صحنه ای در کتاب خاطرات زندان "در اینجا دختران هرگز نمی میرند"، نقاشی کرده. در آن صحنه راوی از پنجره ی زندان می دیده که چگونه عده ای زن تواب را مجبور کرده اند در حیاط زندان شاهد مراسم قطع دست یک مرد دزد باشند.

عنوان کتاب به پدیده ی تجاوز به زندانیان زن باکره قبل از اعدام بر می گردد. دلیلی که برای این کار آورده میشد، این بود که طبق اسلام زنان باکره به بهشت می روند و برای جلوگیری از ورود این افراد به بهشت، باید قبل از اعدام بکارت زنان زندانی را از آنان گرفت.

 .

چرا در ایران اینقدر کمونیست داشتیم؟


در زمان شاه به طور نسبی و با توجه به شرایط فرهنگی- اجتماعی حاکم تعداد کمونیست ها در ایران خیلی زیاد بود. من فکر می کنم دلیل اصلی این پدیده این بود که کسانی که با اسلام و کلاً با مذهب و با سنن مذهبی مشکل پیدا می کردند، در عمل دو راه بیشتر نداشتند: یا به ناسیونالیسم، عرب ستیزی و فاشیسم روی بیاورند (نمونه ی صادق هدایت) و یا به کمونیسم. و دومین راه به دلایل گوناگون از جذابیت بیشتری برخوردار بود. خیلی ها هم بعد از تجربه ی فاشیسم در آلمان از فاشیسم روی برگرداندند و به جنبش چپ روی آوردند (نمونه ی احمد شاملو).

در واقع برای کسانی که با اسلام و مذهب مشکل داشتند، راه دیگری برای فعالیت اجتماعی و پیوستن به افراد هم نظر وجود نداشت. معدود افرادی هم بودند که سعی می کردند از طریق علمی و دانشگاهی فعالیت کنند، ولی این ها استثنا بودند و خودشان هم معمولا به یکی از دو ایدئولوژی مذکور گرایش داشتند، مانند عبدالحسین زرین کوب نویسنده ی کتاب "دو قرن سکوت" که افکار ناسیونالیستی و عرب ستیزانه داشت.

سوالی که باقی می ماند، این است که چرا فقط این دو ایدئولوژی در ایران نسبتا زیاد طرفدار داشتند و چرا جنبش های لیبرال و دمکراسی خواهانه در ایران به طور گسترده پا نگرفته بودند. دلیل آن می تواند این باشد که فرهنگ حاکم بر جامعه ی ایرانی بسیار خشن بود و با گرایشات دمکراتیک و فردگرایانه  سنخیتی نداشت. جامعه ی ایران هنوز هم به سختی آزادی های فردی را می پذیرد. این را می توان به وضوح در روابط خانوادگی مشاهده کرد. آن نوع آزادی ای که برای نمونه چپ ها از آن طرفداری میکردند، با آزادی هایی که بر بستر لیبرالیسم در کشورهای غربی شکل گرفته، کاملا متفاوت بود. آزادی برای نیروهای چپ به معنای "دیکتاتوری پرولتاریا" بود و جنبش های دمکراتیک و آزادیخواهانه ی لیبرال از نظر آنان دشمن تلقی می شدند.

خوشبختانه امروز دیگر کسی مجبور نیست به دلیل مخالفت با اسلام و مذهب حتما به ناسسیونالیسم یا کمونیسم روی بیاورد و خود بیخدایان یا مخالفین مذهب تبدیل به یک جنبش اجتماعی فراگیر شده اند. از طرف دیگر در جامعه ی ایرانی نیز جنبش های اجتماعی بسیاری بر بستر لیبرالیسم شکل گرفته اند (مانند جنبش های دفاع از حقوق بشر، حقوق زنان، حقوق همجنسگرایان، حقوق کودکان و غیره)، که بسیاری از کسانی که با اسلام ومذهب مشکل دارند، می توانند به آن بپیوندند.

 .

شنبه، آذر ۱۴، ۱۳۹۴

جداسازی جنسیتی و مذهبی پناهجویان در آلمان


به تازگی رسانه های آلمان گزارش دادند که در خوابگاه های پناهجویان، مسیحیان مورد اذیت و آزار مسلمانان افراطی قرار می گیرند. برای نمونه در گزارشی از تلویزیون "ان.ت.فاو" یک پناهجوی مسیحی ایرانی از اذیت و آزارهایی سخن می گوید که باعث خودکشی او شده بود. این مسئله باعث شده که برخی ها خواهان جداسازی خوابگاه های پناهجویان بر اساس تعلق مذهبی شان شوند. یعنی مسیحیان پناهجو در خوابگاه هایی جداگانه و مسلمانان در خوابگاه هایی جداگانه اسکان داده شوند.

به نظر من چنین کاری نه تنها اشتباه، بلکه خطرناک و به معنای تسلیم در برابر اسلامگرایان افراطی ست. به جای این کار، باید در خوابگاه های پناهجویان نیز با هر گونه افراط گری و خشونت مقابله شود. اینکه مسیحیان خوابگاه هایی جداگانه داشته باشند، شاید به نفع آنان باشد، ولی تکلیف آن گروه از انسان هایی که توسط ادارات آلمانی "مسلمان" دانسته می شوند، ولی به اسلام چندان اعتقادی ندارند، چه می شود؟ تکلیف مسلمانانی که دیدی انتقادی نسبت به اسلام دارند، چه می شود؟ با این وضع اینها همچنان در خوابگاه ها مورد خشونت اسلامگرایان افراطی قرار خواهند گرفت.

چندی پیش در رسانه های آلمان همچنین صحبت از این بود که بسیاری زنان تنهای پناهجو در خوابگاه های پناهجویان مورد سواستفاده و خشونت جنسی مردان پناهجو قرار گرفته اند. پس از آن بسیاری سازمان ها خواهان این شدند که زنان و دخترانِ تنها، در خوابگاه های جداگانه اسکان داده شوند. در این رابطه به گونه ای صحبت می شود که انگار در چنین مواردی تجاوز پدیده ای آنچنان عادی ست که فقط از طریق جداسازی جنسیتی میتوان جلوی آن را گرفت.

بسیار تاسف آور است که خیلی ها به جای برخورد اساسی با اینگونه معضلات خواهان جداسازی های جنسیتی، مذهبی و قومی در خاک آلمان می شوند. آیا پناهجویان در آلمان موظف به رعایت قوانین این کشور نیستند؟ آیا در خوابگاه های پناهجویان نیز نباید قوانین آلمان حاکم باشد؟

 .

"بچه بازی" - همچنان موضوعی تابو


سواستفاده جنسی از کودکان موضوعی ست که جامعه ی روشنفکر ایرانی هنوز هم چنانکه باید آن را جدی نمی گیرد و به ندرت به آن پرداخته می شود. با توجه به اینکه هر سال دهها هزار دختربچه ی نه تا سیزده ساله در ایران قانونا به شوهر داده می شوند و در چنین مواردی تجاوز جنسی به دختربچگان از نظر قانونی منعی ندارد، بسیار عجیب است که تا کنون ایرانیان مدافع حقوق بشر و حقوق کودکان این پدیده ی وحشیانه را چنانکه باید مورد اعتراض قرار نداده اند. چنین اعتراضی می توانست باعث شود که در کل موضوع سواستفاده جنسی از کودکان، چه دختر و چه پسر، در جامعه مطرح شود تا از طرفی بتوان تا جای ممکن از آن جلوگیری کرد و از طرفی دیگر بتوان به قربانیان یاری رساند.

از آنجا که می گویند مُشت نمونه ی خروار است، می خواهم در اینجا به دو مورد اشاره کنم که برای من بسیار شوک آور بودند و باعث شدند به دید رایج در بین ایرانیان نسبت به "بچه بازی" پی ببرم. اولین مورد مربوط به بیست سال پیش است. به خانمی که فعال حقوق زنان و حقوق بشر بود، گفتم: راستی میدانی فلان دوستت (که یک مرد بود) بچه باز بود؟ گفت: چطور؟ گفتم: چونکه با دختربچه ها بازی های جنسی میکرد و آلت تناسلی آنان را نوازش میکرد. نفسی آسوده کشید و گفت: آخ آزاده! به این که نمیگن بچه بازی! بچه بازی در فارسی یعنی با پسران! بعدش هم موضوع صحبت را عوض کرد و انگار نه انگار.

مورد دوم به همین چند ماه پیش برمیگردد. به خانمی که او هم از فعالین زنان و حقوق بشر است، خبر دادم که یکی از آشنایانش که زنی فمینیست و همجنسگراست، از دختربچه های دور و برش سواستفاده جنسی کرده است. کوچکترین عکس العملی نشان نداد. حتی سوالی هم ازم نکرد. من این را به این حساب گذاشتم که شوک شده. ولی بعدا متوجه شدم که اصلا چنین چیزی برایش چندان ناراحت کننده نبوده، چون با آن خانم همچنان همان رابطه ای را دارد که داشت و آن خانم همجنسگرای بچه باز نیز همچنان با خیال راحت در محافل فمینیستی و حقوق بشری جولان می دهد و چه بسا خیلی ها که این موضوع را نمی دانند، بچه های شان را به ایشان بسپارند تا مواظب شان باشد.

مطمئن هستم که این دو مورد، موردی فردی نیستند و اکثر ایرانیان ترجیح می دهند راجع به پدیده ی "بچه بازی" فکر نکنند و بی تفاوت از کنار آن بگذرند. اگر چنین نبود، امروزه بیشتر و جدی تر به این موضوع پرداخته میشد، با توجه به اینکه حداقل در چند سال اخیر روزانه دهها مطلب درباره موضوعات جنسی، از جمله خشونت جنسی، در رسانه های ایرانی منتشر می شود.

.

پنجشنبه، آذر ۰۵، ۱۳۹۴

دفاع سازمان اکثریت از ارتش جمهوری اسلامی


سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) در بیانیه ای که سه روز پیش تحت عنوان "انحلال سازمان اطلاعات سپاه و بازگشت سپاه به پادگان ها را به خواست عمومی فرارويانيم!" منتشر کرده، به طور غیرمستقیم از ارتش جمهوری اسلامی دفاع کرده است. همانگونه که از تیتر بیانیه مشخص است، خواسته ی سازمان اکثریت انحلال سپاه پاسداران نیست، بلکه فقط انحلال بخش اطلاعات سپاه است. نکته ی دیگری که همچنین از عنوان بیانیه معلوم است، این است که سازمان اکثریت با ارتش جمهوری اسلامی و فعالیت های اطلاعاتی و نظامی آن در سایر کشورها مشکلی ندارد، وگرنه خواهان ادغام سپاه در ارتش نمیشد.

سازمان اکثریت فقط آن دسته از فعالیت های سپاه را مورد انتقاد قرار داده که علیه ایرانیان مخالف رژیم انجام می گیرند. در بیانیه به این نکته اشاره شده که سپاه در خارج از مرزهای ایران نیز فعال است، ولی هیچگونه اشاره ای به نقش سپاه در تقویت تروریسم و دامن زدن به جنگهای داخلی در کشورهایی چون عراق، افغانستان، لبنان، فلسطین، بوسنی و غیره نشده. هر فرد مطلعی می داند که همه ی ارتش ها نیز دارای نهادهای امنیتی هستند. نیروی قدس سپاه پاسداران در واقع یکی از نهادهای اطلاعاتی ارتش است. ارتش جمهوری اسلامی همانقدر در جنگ افروزی در کشورهای دیگر سهیم است که سپاه پاسداران.

سازمان اکثریت از طرفی به نقش سپاه در ترور ایرانیان مخالف رژیم اشاره کرده (بدون اینکه نامی از قربانیان ببرد)، و از طرفی دیگر وظیفه ی سپاه را "حفاظت از مرزها در مقابل تجاوز دیگر کشورها" دانسته است. اتفاقا بخشی از ترورهای سپاه دقیقا به دلیل "حفاظت از مرزها" انجام گرفته اند، مانند ترور سران حزب دمکرات کردستان ایران برای جلوگیری از تجزیه ی احتمالی ایران. نکته ی دیگری که هر فرد مطلعی باید بداند، این است که یکی از وظایف همه ی ارتش ها حفظ امنیت داخلی در موارد اضطراری می باشد. تازه ترین نمونه ی این موضوع، اعلام وضعیت فوق العاده در فرانسه و بلژیک پس از سلسله ترورهای دو هفته پیش و به خیابان آمدن ارتش می باشد. بخشی از فعالیت های اطلاعاتی و امنیتی ارتش ها در راستای حفظ امنیت داخلی انجام می پذیرد. فعالیتهای سازمان اطلاعات سپاه نیز در همین راستاست و مغایرتی با اهداف ارتش جمهوری اسلامی ندارد. در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده: "در تشكيل و تجهيز نيروهاي دفاعي كشور توجه بر آن است كه ايمان و مكتب، اساس و ضابطه باشد بدين جهت ارتش جمهوري اسلامي و سپاه پاسداران انقلاب در انطباق با هدف فوق شكل داده مي‌شوند و نه تنها حفظ و حراست از مرزها بلكه بار رسالت مكتبي يعني جهاد در راه خدا و مبارزه در راه گسترش حاكميت قانون خدا در جهان را نيز عهده‌دار خواهند بود. (و اعدوالهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخيل ترهبون به عدوالله و عدوكم و آخرين من دونهم.)"

بر خلاف آنچه در بیانیه آمده، مشکل سرکوب، شکنجه و قتل مخالفین رژیم با انحلال سپاه در ارتش حل نمی شود، بلکه مشکل اصلی کل نظام جمهوری اسلامی است. اگر هم کسی فکر میکند که میتوان این نظام را اصلاح کرد، بهتر است از قانون اساسی آن شروع کند که منشا همه معضلات در این نظام است.

 .

جمعه، آبان ۲۹، ۱۳۹۴

پنج دروغ درباره ترورهای پاریس


آلان پوزنر در مقاله ای به زبان آلمانی به پنج موضوعی اشاره کرده، که در رابطه با تروریسم اسلامی عموما مطرح می شود. عنوان مقاله او "پنج دروغ درباره ترورهای پاریس" است.

اولین دروغ از نظر آلان پوزنر این است که گفته می شود این ترورها همچنین محصول تبعیض علیه مسلمانان در فرانسه می باشد. پوزنر میگوید بسیاری از اقلیت ها در کشورهای غربی مورد تبعیض قرار داشته اند و یا دارند. یهودیان قرنها تحت تعقیب قرار داشتند، ولی هیچگاه به ترور روی نیاوردند. سیاه پوستان قرنها در امریکا برده بودند، ولی به جز چند استثنا در دهه ۱۹۷۰ هیچگاه به ترور روی نیاوردند.
بسیاری از مکزیکی ها در آمریکا غیرقانونی زندگی می کنند و از حقوق چندانی برخوردار نیستند، و وقتی هم شهروند آمریکا می شوند، با آنان به عنوان شهروندان درجه دو برخورد می شود، ولی پدیده ای به اسم تروریسم مکزیکی وجود ندارد. همین مسئله در مورد چینی ها، ویتنامی ها، هندی ها و بسیاری اقلیت های دیگر در غرب صدق میکند. با این وجود ادعا می شود که مسلمانانی که در غرب زندگی می کنند به دلیل تبعیض به ترور روی می آورند.

دروغ دوم: جهاد ارتباطی با اسلام ندارد
پوزنر می گوید کتابخانه های کشورهای غربی پر است از کتاب هایی که ضدیت مسیحیت با یهودیان را با کشتار یهودیان مرتبط می دانند، و یا مسیحیت را با همجنس گراستیزی. چگونه است که ولی کسی نباید به این نکته اشاره کند که اسلام با ترور مرتبط است. این مثل همان است که کمونیست ها می گفتند جنایات استالین ربطی به کمونیسم ندارد و یا اینکه رهبران آلمان شرقی کمونیست نبودند، بلکه به کمونیسم و طبقه کارگرخیانت کرده بودند. پوزنر در ادامه می گوید مسلم است که ۹۹.۹ درصد مسلمانان نقشی در تروریسم اسلامی ندارند، ولی از آنان انتظار میرود که به خود و به دیگران دروغ نگویند که اسلام ربطی به ترور ندارد.

دروغ سوم: از طریق جنگ نمی توان با تروریسم اسلامی مقابله کرد
از نظر پوزنر بدون جنگ نمیتوان بر تروریسم اسلامی غلبه کرد. از طریق جنگ میتوان بسیاری از تروریست ها را کشت. از طریق جنگ میتوان مناطقی را که تحت کنترل تروریست هاست و در آن تروریست ها را آموزش میدهند، از دست آنان خارج کرد. اینکه در کنار جنگ باید اقدامات دیگری هم انجام گیرد، موضوع دیگری ست. اقداماتی مانند جنگ "ایدئولوژیک" با بنیادگرایی اسلامی، جذب مسلمانان در جوامع غربی و کمک های مادی و معنوی به کشورهای مسلمان نشین.

دروغ چهارم به این موضوع می پردازد که گفته می شود به دلیل تروریسم اسلامی باید اختیارات نهادهای امنیتی در غرب بیشتر شود. پوزنر مخالف این است.

دروغ پنجم مربوط به این ادعاست که مرزهای باز و موج پناهجویان به غرب منجر به این می شود که تروریست ها به عنوان پناهجو به غرب سرازیر شوند. پوزنر می گوید تروریست های پاریس در غرب بزرگ شده بودند. شاید تعداد اندکی تروریست هم به عنوان پناهجو وارد کشورهای غربی شوند، ولی در مجموع پناهجویانی که از دست بنیادگرایان اسلامی می گریزند، می توانند به ما در مقابله با تروریسم اسلامی کمک کنند. به آنها نباید به عنوان مشکل، بلکه به عنوان یک منبع انسانی باارزش نگاه کرد.


اسم نویسنده: Alan Posener
عنوان مقاله: Fünf Lügen, die sie uns über Paris erzählen
لینک مقاله:

سه‌شنبه، آبان ۱۲، ۱۳۹۴

دو عکس از نوید کرمانی در مسجد بدنام هامبورگ

.

نوید کرمانی در حال سخنرانی ارشادی برای حضار آلمانی در مسجد مرکزی هامبورگ

منبع عکس:


نوید کرمانی کتاب جدید خود درباره مسیحیت را در مسجد مرکزی هامبورگ 
به آلمانی ها معرفی می کند

منبع عکس:


طبق اطلاعات مندرج در ویکی پدیای آلمانی رسانه های آلمان در سال 2006 فاش کردند که در کتابفروشی "مسجد مرکزی" هامبورگ فیلمها و کتابهایی برای کودکان به فروش میرسد که مروج خشونت هستند، بویژه خشونت علیه یهودیان. یکی از این فیلمها سریال چهار قسمتی ای بود که در ایران ساخته شده بود و توسط ناشری در ترکیه پخش می شد. پس از اعتراضات گسترده رسانه های آلمان این مسجد اعلام کرد که در ماه می 2006 مسئول کتابفروشی را اخراج کرده است.

 .

نوید کرمانی، خبرنگار دفتر اروپایی شهروند کانادا، کلیسای پاولوس و…



مطلبی از بصیر نصیبی پیرامون سخنرانی اخیر نوید کرمانی پس از دریافت جایزه صلح ناشران آلمان


 .

پنجشنبه، مهر ۳۰، ۱۳۹۴

انتقاد ژورنالیست های آلمانی به سخنرانی و دعای نوید کرمانی


در آخرین روز نمایشگاه جهانی کتاب فرانکفورت در تاریخ 18 اکتبر 2015 نوید کرمانی جایزه صلح ناشران آلمان را دریافت کرد. او در مراسمی که به این مناسبت در کلیسای پاولس کیرشه در فرانکفورت برگزار شده بود، سخنرانی ای کرد که با واکنش منفی عده ای از ژورنالیست های آلمانی روبرو شده است. در اینجا به طور خلاصه و به عنوان نمونه به دو مقاله اشاره می شود:

در این مقاله یک ژورنالیست آلمانی با نظرات نوید کرمانی برخورد می کند. او می نویسد از نظر نوید کرمانی سکولاریسم و افراط گرایی مذهبی دو روی یک سکه هستند. نویسنده مقاله همچنین به این اعتراض دارد که نوید کرمانی پس از سخنرانی خود در مراسم دریافت جایزه همه را به دعای مشترک دعوت کرده و گفته کسانی هم که مذهبی نیستند میتوانند از جا برخیزند و به جای دعا آرزویی بکنند. نویسنده در اعتراض از جا برنخاسته.

در این مقاله که در زوددویچه تسایتونگ منتشر شده، نویسنده دعوت نوید کرمانی به دعا را در مراسم اهدای جایزه ناشران آلمان به وی که در کلیسای پاولس کیرشه در فرانکفورت برگزار شد، تهدیدی برای جامعه سکولار آلمان می بیند. چرا که این کلیسا که در جنگ جهانی دوم خراب شده بود، پس از بازسازی، دیگر از سال ۱۹۴۸ به عنوان کلیسا فعالیت نداشته، بلکه به عنوان سمبل ملی دموکراسی مرکزی سکولار بوده برای برگزاری مراسم مختلف غیر مذهبی.
نویسنده می نویسد کاری که نوید کرمانی کرده، یعنی برگزاری مراسم دعا در چنین مرکزی، در تاریخچه این مرکز پس از سال ۱۹۴۸ بی نظیر بوده و حتی متفکران مذهبی (یا انتلکتوئل های دینی) به خودشان اجازه ی چنین کاری را نداده بودند. دعای نوید کرمانی در پاولس کیرشه از نظر نویسنده به معنای تهاجم به دموکراسی و آزادیخواهی غربی ست.
در پایان نویسنده می نویسد اگر نوید کرمانی میخواهد به غربی های بیخدا مسیحیت را بشناساند، بهتر است اول یاد بگیرد که چگونه و کجا این کار را بکند (نقل به مضمون). او در این رابطه بخشی از انجیل را نقل می کند: "وقتی دعا می کنید مانند ریاکاران نباشید .آنان دوست دارند در کنیسه ها و گوشه های خیابان ها بایستند ودعا بخوانند تا مردم آنان را ببینند. یقین بدانید که آن ها اجر خود را یافته اند. هرگاه میخواهی دعا کنی به اندرون خانه ی خود برو، در را ببند و در خلوت در حضور پدر نادیده ی خود دعا کن و پدری که هیچ چیز از نظر او پنهان نیست اجر تو را خواهد داد".
.

دوشنبه، مهر ۱۳، ۱۳۹۴

من حتی آشپزی بلدم! تو چی؟!


چندی پیش شاهد بودم که مردی حدودا پنجاه ساله از این گله داشت که چرا امروزه زنان جوان آشپزی و کیک پزی بلد نیستند. اولش حرفهاش به نظرم خیلی عقب مانده رسید، ولی بعد که کمی روی این موضوع فکر کردم، دیدم از یک نظر حق داشت.

مردان جوان امروزی همچنان از پس کارهای "مردانه" مثل تعمیرات در خانه و یا وصل کردن تلفن و اینترنت بر می آیند. علاوه بر این ها بسیاری از آنان بلدند خوب آشپزی کنند. حالا اینکه آیا وقتی همسر یا دوست دختر داشته باشند، حاضرند آشپزی کنند یا ترجیح می دهند این مسئولیت را به طرف مقابل بسپارند، موضوع دیگری ست. مردان جوان علاوه بر توانایی های "مردانه"، توانایی های "زنانه" مانند آشپزی و اتو کردن را نیز آموخته اند.

زنان جوان امروزی ولی متاسفانه نه تنها توانایی های "مردانه"، بلکه توانایی های "زنانه" را هم نیاموخته اند. آنها در زندگی روزمره وقتی پای مسائل فنی و تکنیکی به میان می آید، به مردان دور و بر خویش وابسته اند، و در زمینه ی وظایف "زنانه" نیز از توانایی های لازم برخوردار نیستند. در کل می توان مشاهده کرد که در زندگی روزمره، مردان همچنان توانایی های بیشتری از زنان دارند و راحت تر از پس زندگی خود بر می آیند.

 .

سه‌شنبه، مهر ۰۷، ۱۳۹۴

گم شده و پیدا شده در ارمنستان


فیلم کمدی "گم شده و پیدا شده در ارمنستان" در سال 2012 به کارگردانی "گور کیراکوسیان" در آمریکا ساخته شده. در این فیلم مردی آمریکایی که هنوز بخاطر جدا شدن دوست دخترش از او دچار افسردگی ست، به پیشنهاد دوستش سفری به ترکیه می کند تا حالش بهتر شود. در کنار دریا دوستش برای اینکه او را از خمودگی و بی حوصلگی در بیاورد، به زور او را مجبور می کند که چتربازی کند. به دلیل باد شدید ولی چتر او از قایق کنده می شود و او با چترش در دهی در ارمنستان فرود می آید.

از آنجا که او فکر می کند هنوز در ترکیه ست، در برخورد اول با ساکنین ده چند کلمه ی ترکی مثل "مرحبا" را تکرار می کند. این باعث می شود اهالی ده فکر کنند او جاسوسی آذربایجانی ست که مخصوصا با چترش در ده آنان فرود آمده. آنها به غیر از ارمنی و روسی با زبانی دیگر آشنایی ندارند. او را دستگیر میکنند و قصد شکنجه و کشتن اش را دارند، تا اینکه زن جوانی که انگلیسی می داند سوتفاهم را رفع می کند. بین او و مرد جوان آمریکایی رابطه ای عاطفه ای شکل می گیرد. بر اثر یک تصادف، زن جوان به همراه خواستگار ارمنی اش توسط مرزبانان آذربایجانی دستگیر می شوند. مرد آمریکایی موفق می شود در عملیاتی شجاعانه آنها را از تجاوز و کشته شدن نجات دهد و به عنوان یک قهرمان به ده بازگردد.

کارگردان فیلم که خود ارمنی ست، نگاهی انتقادی به فرهنگ مردم ارمنستان، آذربایجان و ترکیه دارد. بخش بزرگ فیلم در ارمنستان می گذرد و دشمنیِ مضحک و غلوآمیز ارمنی ها با آذربایجانی ها و ترکها در مرکز توجه فیلم قرار دارد. برخورد خشن و غیرانسانیِ آذربایجانی ها با ارمنی ها نیز بخشی از فیلم را به خود اختصاص داده. در کنار این موضوع کارگردان از دیدی مُدرن و امروزی شیوه ی زندگی، سنت ها و روابط اجتماعی حاکم در دهات ارمنستان را زیر سوال می برد. با این وجود به غیر از صحنه های مربوط به دستگیری توسط مرزبانان آذربایجانی، کارگردان در تمام مدت فیلم نگاه طنزآمیز خود را حفظ می کند. در کل فضای فیلم بسیار شاد است و دیالوگ ها و اتفاقاتی که در آن می افتند، باعث خنده ی بیننده می شوند.

شخصیت های فیلم به زبان های ارمنی، آذری، انگلیسی و روسی حرف می زنند. فیلم زیرنویس انگلیسی دارد. در حال حاضر می توان آن را در اینترنت دید.

عنوان فیلم:
Lost & Found in Armenia

نام کارگردان:
Gor Kirakosian

 .

چهارشنبه، مهر ۰۱، ۱۳۹۴

"پسربچه بازی" در افغانستان – چالشی برای نیروهای آمریکایی


بنا به گزارش نیویورک تایمز سربازان آمریکایی در افغانستان دستور داشتند چنانچه شاهد "پسربچه بازی" توسط پلیس و نظامیان افغانی شوند، به روی خود نیاورند و دخالت نکنند. سایت افغانی "اطلاعات روز" گزارش کامل نیویورک تایمز را به فارسی (یا درست تر: دری) ترجمه کرده است.

در گزارش های متعدد آمده که "پسربچه بازی" در افغانستان پدیده ای جا افتاده است و خصوصا در بین افراد ثروتمند و نیروهای پلیس و ارتش بسیار رایج. بسیاری مردان افغانی پسربچه های بین یازده تا شانزده ساله را برای خدمات جنسی از خانواده ها میخرند و آنان را تبدیل به برده ی جنسی خود میکنند. برخی ها بیش از پانزده پسربچه در "حرمسرای" خود دارند.

در سال 2010 سازمان ملل پلیس افغانستان را در لیست سیاهی قرار داد که در آن از نیروهای مسلحی که از کودکان به عنوان جنگجو یا برده ی جنسی سواستفاده میکنند، نام برده شده است. در گزارشی که چند روز پیش در سی ان ان منتشر شده، مصاحبه ای با یک فرمانده نظامی سابق افغانی نقل شده که می گوید او هم یک پسربچه پیش خود نگه میداشته، چرا که همه فرماندهان افغان این کار را میکردند. و از آنجا که بین فرماندهان رقابت بوده، او نمی توانسته بدون اینکه پسری را به بردگی جنسی خود درآورد، با بقیه رقابت کند.
 .

دوشنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۹۴

برده داری در کشورهای اسلامی



وبسایت انگلیسی زبان اکونومیست مطلبی راجع به برده داری در کشورهای اسلامی منتشر کرده. نویسنده ی مطلب می گوید رسم به بردگی کشاندن اقلیت های قومی و بویژه زنان آنان توسط گروه های افراط گرای اسلامی مانند "آی.اس." یا بوکو حرام فقط ریشه در قرآن ندارد، بلکه به عوامل تاریخی نیز بر میگردد. در بسیاری از کشورهای اسلامی قرنها برده داری حاکم بوده تا اینکه در قرن نوزدهم کشورهای اروپایی کشورهای مستعمره ی خود را مجبور به لغو برده داری کردند. در این مطلب به کشورهای عربی خلیج فارس نیز اشاره شده و گفته شده که هنوز در 14 کشور دنیا بیش از یک درصد جمعیت برده هستند، که اکثریت آن کشورها مسلمان نشین اند.