جمعه، تیر ۱۲، ۱۳۹۴

انتقاد از خود به سبک چپ ها – رضا پهلوی یاد بگیر!



باز این رضا پهلوی کمی در جامعه ایرانی مطرح شد و این اصلاح طلبان و ملی مذهبی ها و چپ ها ریختند وسط میدان که آقا، قبل از اینکه حرف بزنی، اول به خاطر کارهای پدر مرحومت عذرخواهی کن! من نمی دانم این رضا پهلوی چرا کار را یکسره نمی کند. آقا، خب دو جمله بگو که بابام اشتباه کرد و من راه او را نخواهم رفت، تا اینها بهانه ای نداشته باشند که هی بهت گیر بدهند.

بهترین تاکتیک را چپ ها در این زمینه دارند. "انتقاد از خود" یک شیوه ی بسیار جاافتاده بین چپ ها بوده و هست و حتی در گذشته، یکسری تشکل های چپ مثل "حزب توده" در هر جلسه، اعضای خود را وادار می کردند که قبل از شروع جلسه انتقادکی از خود بکنند. "انتقاد از خود" شاید چند بار اول سخت باشد، ولی بعد مثل آب خوردن راحت می شود. تازه رضا پهلوی قرار هم نیست از خودش انتقاد کند، کافی ست از پدرش انتقاد کند، تا سایر جریانات او را هم به بازی خود راه دهند.

و اما نمونه هایی موفق از "انتقاد از خود" و "نقد گذشته" در بین چپ ها:

جریانات فدایی:

این جریانات همگی از خط مشی تروریستی چریکی سابق خود فاصله گرفته اند و آن را نقد کرده اند. حتی به طور پراکنده به موضوعاتی چون قتل همرزمان خود به دست رفقایشان اشاره کرده اند (قتل هایی که در زمان شاه مرحوم توسط چریکها به دلیل جدایی همرزمان شان از جنبش چریکی و امکان لو رفتن فعالین جنبش رخ داده بود). ولی خب، اینها همچنان هر ساله سالگرد تولد جنبش چریکی را جشن می گیرند. رضا جان پهلوی، شما هم می توانید از کودتای 28 مرداد انتقاد کنید، ولی هر ساله سالگرد آن را جشن هم بگیرید و کلی در ستایش این واقعه سخنرانی کنید.

فداییان پس از قلع و قمع شدن توسط رژیم سیاست همکاری خود با رژیم را کنار گذاشته و آن را مورد انتقاد قرار دادند. ولی این مانع از آن نشد که اکثر آنها در دوران رفسنجانی و خاتمی دوباره به حمایت از "جناحی" از نظام رو بیاورند. سیاست حمایت از خمینی و خط امام این دفعه به شکل حمایت از "جناح های معتدل نظام" بروز کرد. در حال حاضر هم بسیاری از فداییان از طرفداران سینه چاک موسوی و کروبی هستند (این دو همیشه بر وفاداری خود به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن تاکید داشته اند و خود را شاگردان خلف امام راحل می دانند). پالان و خر همان اند، فقط رنگشان در طول این سالها عوض شده!


چپ های با پسوند، پیشوند یا میانوند "کارگری":

"سازمان راه کارگر" یکی از نادر سازمان های چپی بود که افتخارش این بود که در دوران انقلاب زیر چتر خمینی نرفته. اینها به شدت سیاست های جریانات دیگر در دوران انقلاب را مورد انتقاد قرار می دادند و با اسلام سیاسی مرزبندی جدی داشتند. ولی در دوران خاتمی (کسی که الگوی دولت و جامعه اش مدینه النبی بود و طرفدار صدور اسلام به سراسر دنیا بود) ماههای متوالی کار ارگان رسمی این سازمان شده بود انتشار مقالات سریالی و طولانی رهبرشان (آقای شالگونی) در راستای ماست مالی کردن ماهیت اسلام. ایشان تمام هم وغم شان این شده بود که با مقالات آکادمیک شان به چپ ها ثابت کنند که اسلام هیچ تناقضی با مدرنیسم ندارد. فکر کنم حوزه علمیه قم یک دکترای افتخاری به آقای شالگونی بدهکار باشد!

(ببخشید، مثل اینکه از خط خارج شدم. یادم نمی آید اینها انتقادی از خود کرده باشند، ولی خب بالاخره از خانواده ی چپ انتقاد کرده بودند و این هم به نوعی به موضوع بر می گردد. بالاخره رضا جان پهلوی هم باید از پدرش انتقاد کند و نه از خودش!)


انواع احزاب "کمونیسم کارگری":

اینها هم بیشتر از خانواده چپ انتقاده کرده اند تا از گذشته ی خودشان. اینها به شدت با استالینیسم و مائوئیسم و یکسری ایسم های دیگر مخالف بودند و هستند، ولی در دگماتیسم، شخصیت پرستی و دیکتاتورپروری، در بین نیروهای سیاسی ایرانی کم نظیرند. حتی از نظر سلطنت طلبان دوآتشه، رضا پهلوی می تواند ایران را نجات دهد، ولی از نظر "کمونیست کارگری" ها منصور حکمت مرحوم که او را از مارکس مرحوم هم برتر می دانند، تنها کسی ست که ایده هایش می تواند کل دنیا را نجات دهد. در سراسر کارنامه ی این جریانات "کمونیسم کارگری" (که در دوره ای تعداد اعضایشان کم هم نبود) یک مطلب انتقادی هم نمی بینید که در نقد افکار منصور حکمت نوشته و به طور علنی منتشر شده باشد.

اینها نظام های دیکتاتوری کشورهای سابقا "سوسیالیستی" را زیر سوال می برند، ولی جریاناتی را کارشان دفاع از آزادی و حقوق بشر است به تمسخر می گیرند. در این رابطه اصطلاحی هم دارند که به مسخره به جریانات و افراد فعال در زمینه حقوق بشر نسبت می دهند: "حقوق بشری"ها. مثلا می گویند، طرف را ولش کن، از آن "حقوق بشری ها"ست! یعنی طرف خیلی پرت است و در راستای اهداف نظام سرمایه داری فعال است. همانطور که نام این گروه ها هم نشان می دهد، از نظر اینها "حقوق کارگر" برتر از "حقوق بشر" است!


خلاصه کلام اینکه، آقای رضا پهلوی به شما پیشنهاد می کنم شیوه ی چپ ها را پیش بگیرید و اینقدر سرسختی نشان ندهید. انتقاد از گذشته که کاری ندارد. لازم نیست که بینش و افکار و رفتارتان را تغییر دهید. یک عذرخواهی کوچک کار را درست می کند. وقتی دیگران می توانند، شما هم می توانید!


ژانویه 2012

 .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر