شنبه، تیر ۱۳، ۱۳۹۴

می رنجیم، می میریم، توهین نمی پذیریم!



مذهب در واقع چیزی بیش از یک باور نیست. باوری مانند همه باورهای دیگر. یکی به خدا باور دارد، دیگری به بشقاب پرنده. یکی به عیسی، دیگری به برد پیت. یکی به جبهه ملی و مصدق، دیگری به مارکسیسم و اسلاوی ژیژک. تمسخر عقاید دیگران از دیرباز یکی از شیوه های ابراز انتقاد بوده. در جوامع مدرن این شیوه انتقاد به راحتی پذیرفته می شود، ولی در همین کشورها هم هنوز در مواردی که پای مذهب در میان باشد، به سخره گرفتن عقاید باعث برخوردهای غیرمتمدنانه می شود.

واکنش شدید افراد مذهبی نسبت به تمسخر دین شان، ریشه در نگاه تعصب آمیز آنان به دین دارد. از نظر آنان دین پدیده ای مقدس است که فرای همه چیز قرار دارد. به همین دلیل آنها از همه انتظار دارند که برخوردی احترام آمیز با مذهب آنان داشته باشند. همان شیوه های انتقاد که در عرصه های دیگر مورد قبول آنهاست، وقتی پای مذهب به میان می آید، از سوی آنان مردود شناخته می شود. البته عدم تحمل انتقاد، به ویژه زمانی که آن انتقاد با طنز و تمسخر همراه باشد، در بین همه جریانات و افراد متعصب و دگم دیده می شود. از نظر مارکسیست های افراطی، مارکس همان جایگاهی را دارد که محمد برای مسلمانان محافظه کار دارد. و از نظر سلطنت طلبان افراطی، رضا شاه مقامی چون عیسی مسیح برای مسیحیان خشک اندیش دارد.

افراد متعصب قادر به تفکیک خود از اعتقادات شان نیستند. این باعث می شود که آنان توهین به اعتقادات شان را به مثابه توهین به شخص خودشان قلمداد کنند و احساس کنند که شخصا مورد تهاجم قرار گرفته اند. در صورتی که بین توهین به اعتقادات افراد و توهین شخصی به افراد تفاوت بسیار وجود دارد. اینکه بگوییم دین چیزی احمقانه و آشغال است، خیلی فرق دارد با اینکه بگوییم افراد مذهبی احمق و عوضی هستند!

تمسخر مذاهب در اصل هیچ فرقی با تمسخر جریانات سیاسی ندارد، چرا که مذهب چیزی بیش از یک باور و اعتقاد نیست. ولی ما هیچوقت نشنیده ایم که مثلا طرفداران بنی صدر یا رضا پهلوی یا فداییان اکثریت از طنزپردازی چون هادی خرسندی علنا شکوه کنند که چرا اعتقادات شان را به سخره گرفته. تهدید به مرگ که دیگر جای خود دارد! این انتظار زیادی نیست که از افراد مذهبی بخواهیم، در مورد تمسخر اعتقادات مذهبی شان (نیز) مخالفین و منتقدین خود را تحمل کنند.


می 2012

.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر