دوشنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۹۴

برده داری در کشورهای اسلامی



وبسایت انگلیسی زبان اکونومیست مطلبی راجع به برده داری در کشورهای اسلامی منتشر کرده. نویسنده ی مطلب می گوید رسم به بردگی کشاندن اقلیت های قومی و بویژه زنان آنان توسط گروه های افراط گرای اسلامی مانند "آی.اس." یا بوکو حرام فقط ریشه در قرآن ندارد، بلکه به عوامل تاریخی نیز بر میگردد. در بسیاری از کشورهای اسلامی قرنها برده داری حاکم بوده تا اینکه در قرن نوزدهم کشورهای اروپایی کشورهای مستعمره ی خود را مجبور به لغو برده داری کردند. در این مطلب به کشورهای عربی خلیج فارس نیز اشاره شده و گفته شده که هنوز در 14 کشور دنیا بیش از یک درصد جمعیت برده هستند، که اکثریت آن کشورها مسلمان نشین اند. 

شنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۹۴

"بوکو-حرام" از کجا می آید؟



گروه "بوکو-حرام" در سال 2014 با ربودن 276 دانش آموز دختر در نیجریه در رسانه های دنیا مطرح شد. این گروه اسلامگرایِ افراطی فقط مراکز پلیس و ارتش نیجریه و نهادهای بین المللی فعال در آن کشور را مورد حملاتِ مرگبار خود قرار نمی دهد، بلکه به مدارس و بیمارستان ها و حتی به مساجد حمله میکند و کشتار افراد عادی در دستور کار آن قرار دارد. تا قبل از تابستان سال 2011 بوکو-حرام از عملیات انتحاری پرهیز میکرد، ولی پس از آن این گروه نیز از این شیوه در عملیات تروریستی خود استفاده می کند. در سال 2013 بیش از 20 منطقه در نیجریه تحت کنترل بوکو-حرام در آمده بود. سوالی که در اینجا برای هر فردی مطرح می شود، این است که چگونه چنین گروه خشن و وحشی ای می تواند در مناطقی مردم را تحت کنترل خود بگیرد و بر آنان حکم براند. در برابر این سوال پاسخ هایِ بسیار متفاوتی وجود دارد. برخی فقر را دلیل اصلی رشد گرایشاتِ اسلامگرا می دانند، برخی دیگر به تئوری هایِ توطئه باور دارند و کشورهای غربی را عامل مستقیم پیدایش چنین گروه هایی می دانند. در رابطه با پیدایش و رشد جریانات اسلامگرا دلایل بسیاری از زوایای متفاوت مطرح شده، ولی فقط عده ای معدود سعی کرده اند تصویری همه جانبه به دست بدهند و به عوامل متعدد توجه داشته باشند.

کتاب مایک اسمیت با عنوان "بوکو-حرام: جنگ نامقدس نیجریه از منظر درونی" را می توان یکی از آن آثار به حساب آورد. این کتاب امسال (2015) منتشر شده. با اینکه مایک اسمیت فقر، فساد اداری و ناتوانیِ ارتش نیجریه را سه عامل اصلی ای می داند که منجر به پیدایش و رشد بوکو-حرام شده اند، ولی در آغاز کتاب خود بر این تاکید دارد که برای درک و شناخت این پدیده باید تاریخ نیجریه را نیز بررسی کرد و به عوامل فرهنگی هم توجه داشت. در همین راستا بخشی از کتاب او به تاریخ نیجریه قبل و بعد از مستعمره شدن و همچنین به تاریخچه ی جریانات اسلامی در آن کشور می پردازد. در اینجا سعی می کنم عواملی را که مایک اسمیت در کتابش باعث پیدایش و رشد بوکو-حرام میداند، به طور خلاصه جمع بندی کنم.

در سال 1914 بریتانیا شمال و جنوب نیجریه را تبدیل به یک کشور مستعمره کرد، که مرزهای آن همان مرزهای امروز نیجریه بود. از نظر مایک اسمیت یکی از معضلات نیجریه یکی شدن شمال و جنوب در قالب یک کشور است، چرا که این دو منطقه از همه نظر با یکدیگر تفاوت دارند. کشور نیجریه از جوامع گوناگون سنتی و صدها قوم گوناگون تشکیل شده، و این پتانسیل درگیری ها و جنگهای قومی، منطقه ای و مذهبی را بالا می برد. در جنوب نیجریه اکثر مردم مسیحی هستند و در شمال اکثریت مسلمانند. منابع نفت نیجریه در جنوب کشور قرار دارند و این باعث شده که وضعیت مردم در جنوب بهتر از شمال باشد. منطقه جنوب صنعتی تر است، بیکاری در آن کمتر است، سطح سواد مردم بالاتر است و فقر در جنوب کمتر از شمال است.  

با این حال وضع مردم جنوب نیجریه نیز چندان تعریفی ندارد و فقر در آنجا بیداد می کند. در آغاز قرن بیستم بریتانیا برای وصل کردن جنوب و شمال نیجریه به یکدیگر و آسان کردنِ تبادلِ کالا اقدام به تاسیس راه آهن، ساختن خیابان و راه های آبی برای کشتی ها کرده بود، و این باعث شده بود نیجریه از نظر اقتصادی به جلو جهش کند. ولی مدتی پس از کشف نفت در سال 1956 تمرکز اقتصادی نیجریه منحصر به تولید نفت شد و دیگر توجهی به سایر بخش های صنعتی و اقتصادی نمیشد. این از نظر نویسنده ی کتاب یکی از عوامل مهم رشد بیکاری و فقر در نیجریه است.

یکی دیگر از دلایل مهم فقر در نیجریه طبق نظر مایک اسمیت فساد مالی ست. بخش بزرگی از درآمد فروش نفت نیجریه به گفته ی مایک اسمیت به جیب دولتمداران و سیاستمداران آن کشور می رود. علیرغم درآمدهای هنگفت از فروش نفت بسیاری از مردم در فقر به سر می برند و روزی چند بار برق خانه ها قطع می شود. نیجریه حتی در بخش تولیدات نفتی سرمایه گذاری درست نکرده و مجبور است از کشورهای دیگر بنزین وارد کند. چند نمونه از دزدی های بزرگ دولتمردان نیجریایی در کتاب مایک اسمیت به عنوان سند فساد مالی در نیجریه ذکر شده. برای نمونه در دهه ی 1990 رییس حکومت نظامی نیجریه همراه با خانواده اش صدها میلیون دلار از بانک مرکزی کشور دزدیده بودند. و یا یکی از روسای ایالت دلتا بعد از اینکه به جرم دزدیدن 250 میلیون دلار دادگاهی شده بود، قصد داشت از طریق پرداخت رشوه حکم دادگاه را به نفع خود تمام کند. او در کیسه ای 15 میلیون دلار چپانده بود تا آن را به عنوان رشوه بپردازد، ولی در حین این کار گیر افتاده بود.

دزدی از پول نفت توسط سیاستمداران و نظامیان نیجریه حدود 6 میلیارد دلار در سال تخمین زده می شود. طبق برآورد یکی از روسای اداره ی مقابله با فساد در نیجریه از زمان استقلال این کشور در سال 1960 تا سال 2006 بیش از 360 میلیارد دلار دزدیده و یا به هدر داده شده. این در حالی ست که 63 درصد مردم نیجریه با روزی کمتر از یک دلار زندگی می کنند. مایک اسمیت می نویسد که اینها باعث شده که بسیاری از مردم شمال نیجریه دمکراسی را نظامی ببینند که یکسری رهبران فاسد را ثروتمند میکند و اکثریت مردم را در فقر نگه میدارد. نرخ بالای بیکاری، فساد سیاسی و فقر شدید در شمال نیجریه طبق نظر مایک اسمیت زمینه را برای رشد جریانات اسلامگرای افراطی مهیا کرده است.

ولی مسلما فقر و فساد مالی نمی توانند به تنهایی عامل رشد جریانات اسلامگرای افراطی باشند. مایک اسمیت در کتاب خود نشان می دهد که در شمال نیجریه که اکثریت جمعیت آن را مسلمانان تشکیل می دهند و بوکو-حرام از آنجا می آید، نه تنها مذهب اسلام به شدت ریشه دوانده، بلکه ساختارهای فئودالی نیز همچنان پابرجا هستند. "امیر"ها که نوعی حاکمین اسلامی هستند که به دوران خلافت اسلامی در نیجریه بر میگردد، هر چند از نظر رسمی اختیاری ندارند، ولی در واقعیت در بسیاری تصمیم گیری های سیاسی در شمال نیجریه نقش مهمی دارند، مثلا در انتخاب سیاستمداران و یا تقسیم بودجه های دولتی. بالاترین رهبر مذهبی مسلمانان شمال همچنان "سلطان" نامیده می شود و نقشی تعیین کننده در سیاست دارد، هر چند به طور غیر رسمی.

رشد جریانات اسلامی در شمال نیجریه پدیده ای جدید نیست. به گفته ی مایک اسمیت در دهه های 1960 و 1970 یک جریانِ "اصلاح گرای اسلامی" به نام "جماعت دفع ارتداد و برقراری سنت اسلام" در نیجریه بسیار فعال بود و بخش بزرگی از مسلمانان جوان تحصیلکرده با آن همکاری میکردند. در دهه های 1970 و 1980 نیز جریانی اسلامگرا به رهبری محمد مروه در بین مردم نفوذ داشت که باعث چند قیام در سال 1980 شد که در آن بیش از 4000 نفر کشته شدند. در کنار اینها مایک اسمیت به این نکته اشاره می کند که در شمال نیجریه از اواخر دهه ی 1970 خیلی ها خواهان اسلامیزه کردن قوانین بودند. با اینکه مناطق شمالی همه سنتا ً دادگاه شرع داشتند، ولی از طرف شمال طرحی ارائه داده شده بود که خواهان ایجاد یک دادگاه تجدید نظر سراسری در نیجریه طبق قوانین اسلامی بود. این باعث درگیری های سنگین بین شمال مسلمان نشین و جنوب مسیحی نشین شد. در سال 1999 ایالات شمالی مجددا خواهان مطابقت قوانین جزایی مدنی با قوانین شرعی شدند. در حال حاضر در بسیاری از مناطق شمالی نیجریه قوانین شرع حاکمند، که ولی همیشه به اجرا گذاشته نمی شوند. بنا به گفته ی مایک اسمیت با اینکه تا کنون بسیاری احکام سنگسار از طرف دادگاه های شرع  صادر شده، ولی همه این احکام بعدا تخفیف یافته اند. در سال 2000 دو حکم قطع دست و پا به اجرا گذاشته شد، که یکی به دلیل دزدیدنِ گاو و دیگری به دلیل دزدیدنِ دوچرخه بود.

"بوکو-حرام" که معنی آن می شود "آموزشِ غربی-حرام"، نامی ست که مردم بر این گروه گذاشته اند، چرا که یکی از اهداف اصلی این گروه که خود را "جماعت متعهد به سنت پیغمبر و جهاد" می نامد، ممنوعیت تحصیل با شیوه های مدرن یا غربی می باشد. مایک اسمیت یکی از دلایل رشد بوکو-حرام در شمال نیجریه را رواج بیسوادی و کم سوادی می داند. او به این نکته اشاره می کند که در جنوب کشور میسیونرهای مسیحی موفق شدند نظام آموزشی غربی را رواج دهند، ولی در شمال مسلمان نشین نیجریه از حضور و فعالیت آنان جلوگیری به عمل می آمد. در شمال نیجریه بدبینی به تحصیلِ غربی ریشه ای تاریخی دارد. مایک اسمیت یک دلیل دیگر نرخ بالای بیسوادی در شمال نیجریه را فقر شدید میداند و می گوید بسیاری ازخانواده ها پول آن را نداشتند که فرزندان خود را به مدرسه بفرستند. در شهر چیبوک که ربودن 276 دانش آموز دختر توسط بوکو-حرام رخ داد، تا دهه ی 1960 هیچ دختری به مدرسه نمی رفت. مایک اسمیت وضعیت تحصیل در شمال نیجریه را اسفناک می داند، مخصوصا برای دختران. در ایالت بورنو که در شمال کشور قرار دارد، فقط یک دهم دختران و زنان بالای شش سال قادر به خواندن و نوشتن اند. میانگین نرخ باسوادی زنان در نیجریه 47.7 درصد است. در بسیاری شهرهای جنوب کشور نرخ باسوادی زنان بالاتر است، مثلا در شهر لاگوس 92 درصد زنان قادر به خواندن و نوشتن هستند. با توجه به یکسری مواردی که مایک اسمیت در کتابش به آن پرداخته، این حدس قوت می گیرد که بدبینی به تحصیل غربی باید هنوز هم در شمال نیجریه رواج داشته باشد. برای نمونه او به این موضوع اشاره می کند که در شمال نیجریه این شایعه رایج است که واکسن فلج اطفال سلاحی ست که غرب علیه مسلمانان استفاده می کند. (178) در سال 2013 چندین فرد مسلح به دو بیمارستان حمله کردند که عده ای دستیار در آن جمع شده بودند تا برای واکسینه کردن مردم در برابر فلج اطفال کمک کنند. در این حمله ده نفر کشته شدند. تا به امروز مشخص نیست که آیا حمله کنندگان متعلق به بوکو-حرام بودند یا نه.

هر چند مایک اسمیت به طور مستقیم از نیجریه به عنوان جامعه ای خشن نام نمی برد، ولی موارد بسیاری در کتاب او آمده، که نشان می دهد خشونت در جامعه ی نیجریه بسیار رایج و ریشه دار است. در کتاب به ریشه های تاریخی خشونت در نیجریه نیز اشاره شده، بدون اینکه چنین ارزیابی ای از جامعه ی آن کشور ارائه داده شده باشد. تا اواسط قرن نوزدهم بریتانیا و همه ی کشورهای اروپایی دیگر برده داری را لغو و ممنوع اعلام کرده بودند. حاکمین نیجریه ولی با لغو برده داری مخالف بودند و سر این موضوع بین آنان و ارتش بریتانیا جنگهای خونینی درگرفت، که یکی از خونین ترین آن به گفته ی مایک اسمیت در سال 1897 رخ داد. در آن سال دولت بریتانیا از حاکمین نیجریه همچنین خواسته بود که به رسم قربانی کردن انسان ها پایان دهند. یعنی تا سال 1897 هنوز در نیجریه رسم قربانی کردن انسان ها وجود داشت و حاکمین نیجریه تازه پس از شکست در جنگهای خونین پذیرفتند به خواست بریتانیا گردن نهند و این رسم وحشیانه را کنار بگذارند.

هر چند مایک اسمیت در کتاب خود بیشتر روی خشونت پلیس و ارتش نیجریه تاکید دارد و این را یکی از دیگر دلایلِ نارضایتی مردم، بدبینیِ آنان نسبت به دولت و نظام دمکراسی و رشد جریانات افراطی اسلامگرا می داند، ولی در چند جای کتاب به مواردی اشاره شده که از آن می توان نتیجه گرفت که جامعه ی نیجریه در کل جامعه ای خشن است و خشونت در آن پدیده ای عادی و نهادینه-شده است. یکی از نمونه های خشونت مردم نیجریه که مایک اسمیت در کتاب خود به آن اشاره می کند، مربوط به سال 2014 است. در آن سال پس از تصویب قانونی که همجنسگرایی را جرم می داند، گروهی از "پاسداران شریعت" در شمال نیجریه به شکار همجنسگرایان پرداختند و سپس دستگیرشدگان را در ملا عام شلاق زدند. مردمی که به تماشای این صحنه ایستاده بودند، فریاد می زدند که دستگیرشدگان باید سنگسار شوند. خشونت فقط در شمال نیجریه که ساکنین آن را مسلمانان تشکیل می دهند، چنین ابعادی ندارد، بلکه مایک اسمیت نمونه ی دیگری را نقل میکند که نشان می دهد مسیحیان نیجریه نیز در خشونت دست کمی از مسلمانان آن کشور ندارند. در سال 2011 پس از درگیری هایی که در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری در گرفته بود، در یکی از مناطق میانی نیجریه که بین شمال و جنوب قرار دارد، مسیحیان خانه های همسایگان مسلمان خود را به آتش کشیدند و بسیاری از آنان را با قمه تکه تکه کردند. در چنین جامعه ای جای تعجب ندارد که پلیس و ارتش آن نیز بسیار وحشیانه عمل کنند و تجاوز و شکنجه های بسیار فجیع و قتل در دستور کار روزمره شان باشد. مایک اسمیت به موردی اشاره می کند که سربازان نیجریایی جلوی چشم یک زندانی سعی داشتند پوست یک زندانی دیگر را با تیغ بکنند. بخش بزرگی از کتاب به خشونت پلیس و ارتش نیجریه می پردازد.

بر خلاف تصورات عمومی بوکو-حرام جریانی نوپا نیست و آغاز فعالیت آن به سال 2003 بر می گردد. مایک اسمیت بر این نظر است که بوکو-حرام هنوز یک جریان نیجریایی است و چندملیتی یا بین المللی نشده. با این وجود این جریان با افراطیون اسلامگرای کشورهایی مانند مالی، سومالی، کامرون، چاد و نیجر ارتباط دارد و برخی اعضایش در کشورهای همسایه توسط گروه هایِ اسلامگرا آموزش نظامی دیده اند. همانگونه که از نام کتاب می توان حدس زد، بخش اعظم کتاب به تاریخچه ی بوکو-حرام، ساختار آن و اقدامات تروریستی اش می پردازد.

مایک اسمیت در کتاب خود تصویری نسبتا همه جانبه از نیجریه و عواملی که منجر به رشد بوکو-حرام شده اند، به دست می دهد، که می توان آن را تا حدودی به کشورهای دیگری که با معضل اسلامگرایی روبرو هستند نیز بسط داد. این کتاب حدود 250 صفحه است.


نام کتاب به انگلیسی:
Boko Haram: Inside Nigeria’s Unholy War

نام کتاب به آلمانی:
Boko Haram – Der Vormarsch des Terror-Kalifats

نام نویسنده کتاب:
Mike Smith
.

سه‌شنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۹۴

همکاری پلیس ایران و برزیل



بنا به گزارش رسانه های داخل ایران قرار است پلیس ایران جهت تامین امنیت بازیهای المپیک 2016 در برزیل با پلیس آن کشور همکاری کند. این اولین بار نیست که پلیس ایران و برزیل با یکدیگر همکاری می کنند. در بازی های جام جهانی فوتبال در سال 2014 نیز نیروهای پلیس این دو کشور با هم همکاری کرده بودند.

روز دوشنبه فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، سردار حسین اشتری، سفیر برزیل در تهران را ملاقات کرد و بر همکاری پلیس ایران با پلیس برزیل در بازیهای المپیک 2016 تاکید نمود. بنا به گزارش خبرگزاری مهر "وی به همکاری های پلیسی میان جمهوری اسلامی ایران و برزیل اشاره کرد و یاد آور شد: در مسابقات فوتبال ۲۰۱۴، پلیس جمهوری اسلامی ایران با ظرفیت بسیار خوبی با هماهنگی پلیس اینترپل در این بازی ها شرکت کرد و در استقرار امنیت مسابقات مزبور و کمک به پلیس برزیل نقش به سزایی داشته که نمونه خوبی از همکاری های پلیسی میان دو کشور به شمار می آید (...) وی به مقابله و مبارزه با جرایم سازمان یافته و نیز گروه های تروریستی که امروزه اکثر کشورها مبتلا به آن هستند، اشاره کرد و گفت: پلیس جمهوری اسلامی ایران در این زمینه دارای تجربیات بسیار خوبی است و آماده هرگونه همکاری در حوزه های پلیسی با کشور برزیل است."


گزارش کامل خبرگزاری مهر (وابسته به رژیم!)
.