پنجشنبه، آذر ۰۴، ۱۴۰۰

ودکا بجای دستمزد – روسیه در دهه ی 1990

در دهه ی 1990 در روسیه، پس از فروپاشی نظام سوسیالیستی، بسیاری از کارگران و کارمندان بجای پول اجناسی برای استفاده ی روزمره به عنوان دستمزد دریافت می کرده اند. مشروب الکلی، ودکا، یکی از اجناسی بود که هم کارکنان آن را بر سایر اجناس ترجیح میدادند و هم دولت. 

بنا به گزارشی که بی بی سی در سال 1998 منتشر کرده بود (لینک در پایین)، معلمان در یکی از پُرجمعیت ترین مناطق سیبری بجای دستمزد، نفری پانزده بطری ودکا دریافت کرده بودند. دولت حدود هفت یا هشت ماه (از فوریه یا مارچ تا سپتامبر 1998) قادر به پرداخت دستمزد آنان نبوده. حدود 8000 معلم در آن منطقه ی سیبری مشغول به کار بودند، و دولت باید مبلغی حدود 54 میلیون روبل (حدود 3.5 میلیون دلار) دستمزد به آنان پرداخت می کرده، که چون قادر نبوده، به پرداخت از طریق اجناس روی آورده بود. در برخی مناطق دیگر به کارکنان پیشنهاد شده بود که بجای دستمزد، دوچرخه، کلم یا سینه-بند دریافت کنند. 

در مقاله ای تحقیقی که در سال 2005 منتشر شده (ر.ش. به پایین)، داگلاس راجرز گزارش میدهد که در مناطق روستایی روسیه پس از فروپاشی سوسیالیسم مردم بجای پول از مشروب دست-ساز خانگی برای پرداخت استفاده میکنند. همچنین در مقاله ی تحقیقیِ باربارا سلاریوس (ر.ش. به پایین) که به بحران اقتصادی بلغارستان در سال 1997 می پردازد، آمده که در مناطق روستایی مردم به مبادله ی کالا روی آورده اند و سیب زمینی جای پول بلغارستان را گرفته است.


25 نوامبر 2021


منابع:

Teachers paid in vodka, BBC, 22 September 1998

http://news.bbc.co.uk/2/hi/uk_news/education/177421.stm


Moonshine, Money, and the Politics of Liquidity in Rural Russia, Douglas Rogers, American Ethnologist, Vol. 32, No. 1 (Feb., 2005), pp. 63-81.


"You Can Buy Almost Anything with Potatoes": An Examination of Barter during Economic Crisis in Bulgaria, Barbara A. Cellarius, Ethnology, Vol. 39, No. 1 (Winter, 2000), pp. 73-92.


25 نوامبر 2021 

فقر و بی حقوقی کارگرانِ ویتنامیِ کارخانه چینی در صربستان

چین برای به راه اندازی اولین کارخانه ی خود در اروپا که قرار است در صربستان لاستیک اتوموبیل تولید کند، صدها کارگر ویتنامی را استخدام کرده است. این کارگران ویتنامی که در شمال صربستان برای تاسیس کارخانه ای چینی بکار گرفته شده اند، در وضعیتی اسفناک قرار گرفته اند. آنها دستمزد دریافت نمی کنند و در گرسنگی و فقر شدید به سر میبرند. در خوابگاه های محقری که آنان را در آن جا داده اند، نه امکان دسترسی به آب دارند، نه گرما و باید روی تختهایی خالی و بدون تشک بخوابند. در زمستان سرد صربستان بسیاری از آنان حتی کفش مناسب ندارند و هنوز کفشهای بازِ تابستانی خود را بر پا دارند. آنها می گویند این کارخانه ی چینی بر خلاف قراردادی که در ویتنام با آنها بسته بوده، عمل کرده و در صربستان آنان را از دستمزد، امکانات پزشکی و هر گونه حق و حقوق محروم کرده است.

وضعیت این کارگران به جایی رسیده که اکنون سازمانهای حقوق بشر در صربستان نیز به نفع آنان وارد قضیه شده اند. بنا به تایید این سازمانها کارخانه ی چینی پاسپورت و مدارک شناسایی کارگران ویتنامی را از آنان گرفته تا نتوانند به کشور خود برگردند. از ماه می تا کنون، یعنی در عرض هفت ماه، این کارگران ویتنامی فقط دستمزد یک ماه را دریافت کرده اند. بنا به گفته ی رییس جمهور صربستان دولت چین 900 میلیون دلار، یعنی حدود یک میلیارد دلار، برای به راه اندازی کارخانه ی تولید لاستیک اتوموبیل در صربستان سرمایه گذاری کرده است. 

مطلب بالا خلاصه ای ست از این گزارش «آسوشیتد پرس» به زبان انگلیسی که در تاریخ 20 نوامبر 2021 منتشر شده:

https://apnews.com/article/serbia-chinese-factory-vietnamese-workers-harsh-conditions-67431ad5f51b553357911dea24c70359


25 نوامبر 2021 

دوشنبه، آبان ۲۴، ۱۴۰۰

دخالت در دخول دیگران

این واقعیتی ست که ارتباطات دوروبری های ما می تواند اثراتی بر زندگی ما بگذارد. حتی اثری مانند اینکه اگر یک دوستمان را با یک دوستش در خیابان ببینیم، نمی توانیم خیلی مسائلی را که ممکن بود درباره ش صحبت کنیم، جلوی دوستش بیان کنیم. یا اینکه مجبوریم با دوست او هم سلام علیک کنیم، هر چند که شاید از او بَدمان بیاید. 

جالب است که در فرهنگ ایرانی فکر می کنند هر چیزی که به آنان به نوعی "مرتبط" باشد، پس به آنان "مربوط" هم هست. حالا اینکه چرا این دو کلمه را به عنوان مترادف استفاده می کنند، به من مرتبط هست، ولی در حال حاضر بدلیل عدم حوصله چندان مربوط نیست. 

درباره تیتر این نوشته: 

ریشه ی کلمات دخالت و دخول در زبان عربی "دخل" است. معلوم نیست کدام یک از این دو کلمه پول-آور است که کلمه ی "دخل" را هم دارند و داریم. والله تا جایی که ما شنیده ایم، دخول که خیلی وقتها می تواند نه تنها باعث ورشکستگی مالی و اقتصادی شود، که حتی میتواند منجر به نابودی شود. چه در زمینه ی شخصی که یکی از طرفین پولهای دیگری را بالا بکشد یا بدزدد یا به طرف مقابل ایدز بدهد، چه در عرصه ی سیاست که خیلی وقتها حتی دخالت را هم بدجور مجازات میکنند، چه برسد به دخول! در عرصه ی شخصی، دخالت از سه حالت خارج نیست: یا دخل طرف در می آید، یا دخل خود آدم، یا دخل هر دو. حالا اینکه آیا در این نوع دخل هم پولی نهفته یا نه، معلوم نیست. با این وجود سوالی که همیشه به قوت خود باقی ست، این است که دخیل بشویم یا دخیل ببندیم؟! 


دوشنبه، 15 نوامبر 2021 

فرهنگ اعراب چندان جایی برای نژادپرستی ندارد

اعراب بیش از هر چیز خود را با دین اسلام تعریف می کنند. شاید سه دلیل باعث شده که نژادپرستی نزد اعراب اعتبار و کششی نداشته باشد:

1) تعداد زیاد کشورهای عربی با فرهنگها و رنگهای گوناگون، 

2) که هم در دو قاره پخش اند (آسیا و آفریقا)، 

3) و هم در سه قاره مرز دارند (آسیا، آفریقا، و مرز آبی با اروپا). 


جالب است که کلمه ی "حیثیت" در زبان عربی هم به معنی "دیدگاه" است، هم به معنی "موقعیت/مقام/رتبه ی اجتماعی بالا و برتر". یعنی دیدگاه و نظرات، و در نتیجه رفتار و اعمال انسان ها، تعیین کننده ی موقعیت اجتماعی آنان و نگاه دیگران به آنان است، نه ویژگی های بیولوژیک مانند رنگ و قومیت و تعلق خانوادگی. 


دوشنبه، 15 نوامبر 2021 

آزادی ارتباط

در نوشته ی قبلی ام – فرهنگ قبیله ای و نگاه به تابعیت –  در حین نوشتن یک اصطلاح جدید که در واقع یک کاتگوری آزادی یا ممنوعیت است به فکرم رسید که در نوشته ام هم بکار برده ام: آزادی ارتباط.

آزادی ارتباط مسلما هر گونه ارتباط را در بر می گیرد، از ارتباط های سیاسی مانند ارتباط با رسانه ها تا ارتباط های شخصی مانند ارتباط جنسی، انتخاب همسر و "رابطه زناشویی" پس از آن (که یکی از موضوعات نوشته ی قبلی ام بود)، و رفت و آمد آزادانه با سایر افراد. تا بحال از چند نفر شنیده ام که چون در خیابان به همراه برادرشان در گشت و گذار بوده اند، دستگیر شده اند و باید ساعتها در پاسگاه منتظر خانواده شان بودند تا با ارائه شناسنامه هایشان و اثبات اینکه واقعا خواهر و برادرند، آزادشان کنند. 


دوشنبه، 15 نوامبر 2021، ساعت دوازده و ربع صبح زود (ببخشید، ساعت صفر و پانزده دقیقه صبح زود)، شهر کلن، آلمان، اروپای غربی.

ممنون. 


یکشنبه، آبان ۲۳، ۱۴۰۰

فرهنگ قبیله ای و نگاه به "تابعیت"

طبق قانونی که در زمان رضاشاه وضع شده و تا به امروز اعتبار داشته است، ایرانیان اجازه ی ترک تابعیت ایرانی خود را ندارند. فقط چند کشور در دنیا چنین قانونی دارند و به اتباع خود اجازه ی ترک تابعیت نمی دهند. قابل توجه است که همه افرادی که پدر بیولوژیک شان «ایرانی» ست، ایرانی محسوب می شوند. برای نمونه پسری که محصول رابطه ی یک مرد ایرانی و یک زن خارجی ست و هیچگاه پدرش را ندیده و با او تماسی نداشته، بطور اتوماتیک از تابعیت ایرانی برخوردار می شود. فرزندان این پسر نیز ایرانی محسوب خواهند شد، و فرزندان پسران او نیز همینطور و الی آخر. 

چنین قانونی ناشی از تفکر قبیله ای ست که یکی از اجزای غالب ملغمه ی «ناسیونالیسم ایرانی» را تشکیل می دهد، در کشوری که در زمان وارد کردن ناسیونالیسم به خود، هنوز به شهرنشینی هم نرسیده بود. جالب است که حتی ایرانیانی که خود را «انترناسیونالیست» و مخالف مرزها می دانند، ترک تابعیت افراد ایرانی یا ایرانی الاصل را مذموم می شمارند و شدیداً با آن برخورد میکنند. حتی برای این جریانات اینکه یک فعال اپوزیسیون که به کشوری دیگر پناهنده شده، به سفارت برود و پاسپورت ایرانی بگیرد و به ایران رفت و آمد داشته باشد، قابل پذیرش تر است تا اینکه فردی بخواهد تابعیت ایرانی را خود پس بدهد. در چنین موردی نظرات و افکار نیستند که باعث واکنش منفی آنان می شود، بلکه احساسات قبیله ای که طبق آن تَرکِ قبیله «خیانت» محسوب می شود.

حتی در فرهنگ اجتماعیِ فاشیست ترین جامعه ای که تا کنون وجود داشته، یعنی آلمانِ دوران نازیها، ترکِ تابعیت منجر به بروز احساساتی چنین منفی نسبت به این پدیده نمیشده، چه در دوران قبل از نازیها چه در دوران پس از سقوط نازیسم. بسیاری ازآمریکایی ها و حتی انگلیسی ها اصلیتی  آلمانی دارند و خانواده شان جزو مهاجرین آلمانی بوده اند. در فرهنگ همه جوامع اروپایی، حتی اروپای شرقی ها که همیشه بخش بزرگی از شهروندان آمریکا و سایر کشورهای غربی را تشکیل می داده اند، ترک تابعیت پدیده ای جاافتاده و پذیرفته-شده بوده است. «ژرار دپاردیو» هنرپیشه ی معروف فرانسوی فقط به دلیل مخالفت با قانون جدیدی در فرانسه که ثروتمندان را مجبور به پرداخت مالیات بیشتر میکرد، در سال 2013 اعلام کرد که تابعیت کشور خود را پس خواهد داد و پس از فرار از فرانسه و ملاقاتی با ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه، تابعیت روسیه را دریافت کرد (ر.ش. به لینک در پایین). 

قانون ممنوعیت تَرکِ تابعیت در ایران و بسیاری از قوانین مُشابه و کاستی های دیگر را نمیتوان با پدیده هایی مدرن مانند ناسیونالیسم، «میهن پرستی» یا حتی «دین پرستی» توضیح داد. چندین میلیون مهاجر و پناهنده ی افغانی در ایران از داشتن هرگونه مدرک رسمی، از شناسنامه گرفته تا گواهی رانندگی، از حق تحصیل و حتی از حق دفن شدن در گورستانهای عادی پس از مرگ، محروم هستند، چه برسد به حق تقاضا دادن برای دریافت تابعیت ایرانی. ولی همین افراد که آنان را قانوناً از همه چیز محروم کرده اند، آنقدر برای رژیم قابل اعتمادند که بسیاری از آنها را بطور رسمی به خدمت ارتشِ سپاه و بسیج می گیرند، بویژه برای عملیات در کشورهای دیگر منطقه. چنین مسائلی را نمیتوان با بکارگیری ذهنیتی اروپایی (یا چینی یا ژاپنی!) بررسی کرد. زن ایرانی در صورت ازدواج با مردی افغانی تابعیت ایرانی خود را از دست می دهد و مانند مهاجرین افغانی ساکن ایران از همه ی حقوقی که برای ایرانیان وجود دارد، محروم می شود (ر.ش. به لینک در پایین). یکی از زنان آشنای ایرانی ام که شوهری تُرک دارد و در سنین نوجوانی برای تحصیل به آلمان مهاجرت کرده بوده، تعریف میکرد که وقتی به سفارت ایران رفته بود تا برای ازدواج با مردی خارجی اجازه ی رسمی-دولتی دریافت کند، کارمندان سفارت در آلمان بسیار بَد و توهین آمیز با او برخورد کرده بودند و حتی یکی از کارمندان مرد به او گفته بود: «یعنی بهتر از تُرک پیدا نمیشد که رفتی این رو انتخاب کردی؟!» هفته ها آنها را دوانده بودند تا آخرش حاضر شده بودند به آن خانم اجازه ی رسمی ازدواج با مردی مسلمان و مسلمان-الاصل را بدهند. 

با توجه به قوانین وحشیانه و ضدانسانی ای که در ایران وجود دارد، مانند قصاص و سنگسار و ممنوعیت آزادی بیان و ارتباطات و پوشش و خوراک و نوشیدنی و غیره، شاید پرداختن به قانون ممنوعیت تَرکِ تابعیت بی-اهمیت به نظر برسد. مسلماً این موضوعی قابل اهمیت برای افرادی که در ایران زندگی میکنند، نیست. ولی برای نسل هایی که در کشورهای دیگر به دنیا آمده اند یا بزرگ شده اند موضوع مهمی ست، هر چند که بسیاری از آنان از وجود چنین قانونی اطلاع ندارند. 

پی نوشت:

جالب است که کلمه ی «جنسیت» در زبان عربی به معنی «ملیت» یا «تابعیت» (شهروند کشوری بودن) است. احتمالا افرادی که این کلمه را به عنوان معادل کنونی فارسی آن برگزیده بودند (مونث، مذکر، خنثی بودن)، مقصودشان بیان این نکته بوده که تعلق ملی و "تابعیت ملیتی" پدیده ای "خدادادی" مانند مونث یا مذکر بودن است و به هیچوجه قابل تغییر نیست. در آن زمان نمی دانستند که روزی نه چندان دور انسان ها قادر خواهند بود حتی جنسیت بیولوژیک شان را تغییر دهند. 

دوشنبه، 15 نوامبر 2021، ساعت 22:00 به وقت آلمان


منابع:


در رابطه با مشکلات حقوقی مهاجرین افغانی در ایران و زنان ایرانی که با مردان افغانی ازدواج میکنند؛ مطلبی بسیار خوب و کامل در بی بی سی فارسی با عنوان «داستان ازدواج زن ایرانی با مرد افغان»: 

https://www.bbc.com/persian/iran/2011/05/110525_l21_married_iranian_women_afghan_men


مطلبی به زبان انگلیسی در سی ان ان، در رابطه با ترک تابعیت «ژرار دپاردیو»: 

https://edition.cnn.com/2013/01/03/world/europe/russia-depardieu-citizenship/index.html


14 نوامبر 2021 

جمعه، آبان ۲۱، ۱۴۰۰

بازپس گیریِ سَر و تَه


وبلاگ به نِرخَ روز با مطلب بازپس گیریِ سَر و تَه آپدیت شد.


نوامبر 2021 


ترکیب معجزه آمیز رحمت و زحمت


ترکیب معجزه آمیز رحمت و زحمت ... محصول: آبادی و آزادی.


(نوامبر 2021) 

پیوند من و ماشین لباسشویی مبارک!

چند روز پیش یکی از دوستانم آمده بود خانه ام. بعد از بررسی شرایط آپارتمانم به این نتیجه رسید که میتوانم یخچالم را در اتاقم بگذارم و جایش یک ماشین لباسشویی قرار دهم. همان روز اقدام کردم و یک ماشین لباسشویی خریدم. امروز بالاخره کارهای وصلش تمام شد و موفق شدم باهاش چند بار رخت بشورم.

الان من و یخچالم با هم در یک اتاق به سر می بریم، ولی در عوض ماشین لباسشویی هم دارم. 

به هر صورت، الان می توانید حتی بدون اینکه ماشین لباسشویی داشته باشید، تماس حاصل فرمایید 😉


بخش اول این نوشته: «وسوسه های شیطانی ماشین لباسشویی»


12 نوامبر 2021 

شنبه، آبان ۱۵، ۱۴۰۰

جسد یک دیپلمات روس جلوی سفارت روسیه در برلین

حدود سه هفته پیش، صبح روز 19 اکتبر 2021، جسد یک کارمند بالارتبه ی سفارت روسیه در پیاده رویی جلوی سفارت روسیه در برلین پیدا شد. بنا به گزارش نشریه ی آلمانی «اشپیگل» که دیروز (جمعه، 05 نوامبر 2021) منتشر شده، مقامات امنیتی آلمانی بر این باورند که او مأمور مخفی سازمان امنیت روسیه و یکی از افسران بالارتبه ی آن بوده. 

طبق نتیجه ی تحقیقات، به احتمال زیاد این دیپلمات 35 ساله از یکی از طبقات بالایی ساختمان سفارت پایین افتاده، هر چند که در تحقیقات دلیل سقوط و همچنین دلیل مرگ وی مشخص نشده. 

سفارت روسیه اجازه ی کالبدشکافی جسد را نداده، و از آنجا که فرد فوت-کرده کارمند سفارت بوده و مصونیت دیپلماتیک داشته، مراجع آلمانی قادر به ادامه ی تحقیقات خود در رابطه با علل سقوط و مرگ وی نبوده اند. بنا به اظهارنامه ی سفارت روسیه جسد وی به روسیه انتقال یافته است.

«اشپیگل» می گوید مراجع روس و آلمانی تازه دیروز به طور رسمی مرگ این دیپلمات را تائید کردند. 


مطلب بالا خلاصه ای ست از این گزارش نوشتاری «سی اِن اِن» به انگلیسی:

https://edition.cnn.com/2021/11/05/europe/germany-russia-diplomat-berlin-embassy-dead-intl/index.html


شنبه، 06 نوامبر 2021