چهارشنبه، فروردین ۱۰، ۱۴۰۱

امام زمان، شَست ام را ازش پَس بگیر!


وبلاگ به نرخ روز با مطلب "امام زمان، شَست ام را ازش پَس بگیر!" به روز شد. 


چهارشنبه، 30 مارچ 2022 

یک ایده جدید در دنیای تئاتر (خبر+عکس)


از آنجا که بسیاری از ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی میکنند، به تئاتر علاقمند هستند و "اهل تئاتر" در خارج از کشور نسبتاً فعال هستند، این خبر را که به تازگی در نشریه ای خواندم، در اینجا منتشر میکنم. 

تاکنون وقتی آثاری مانند "قلعه حیوانات" (نویسنده: جرج ارول) را روی صحنه تئاتر اجرا میکردند، معمولا بازیگران خودشان را از طریق "تن-پوش" به شکل حیوانات درمیآوردند. یک گروه تئاتر انگلیسی ولی جدیداً این اثر را به این شکل روی صحنه آورده که بجای بازیگر از مجسمه استفاده کرده (قابل مشاهده در عکس پایین). 

ایده جالبی به نظر می آید، ولی با دو مشکل اساسی روبروست. اول از همه اینکه اگر کسی پیدا نشود که حاضر باشد مجسمه ها را مجانی بسازد، باید برای آن پول زیادی خرج کرد. مگر اینکه گروه تئاتر مربوطه بسیار موفق باشد و بینندگان زیادی داشته باشد. دوم اینکه بعید است که اگر بازیگران در نقش حیوان با مجسمه جایگزین شوند، اثری بهتر داشته باشد و نگاهی را که طبق آن برخی انسانها حیوان قلمداد میشوند، خنثی کند. حتی شاید برعکس باشد. چون با جدا ساختن بازیگران از نقش "انسانهایی" که دارند بازی میکنند، عملاً آن نگاه نه تنها مورد انتقاد قرار نمیگیرد، بلکه به شکلی بسیار افراطی-تر بروز می یابد. پیام ایدئولوژیک (=جهان-بینانه) چنین فُرم نمایشی و تاثیری که عملاً و بسیار مستقیماً روی بیننده میگذارد، این است که دسته ای از انسانها واقعاً حیوانند و دسته ای دیگر مانند بازیگرانی که از طرف آن حیوانات حرف میزنند، انسان واقعی هستند. 


(30 مارچ 2022) 

دوشنبه، فروردین ۰۸، ۱۴۰۱

برتری نظامی اوکراین بر روسیه (مطلب کاملا جدی)


اوکراین دو چیز دارد، که روسیه ندارد: 


قهرمان مُشت (ویتالی کلیچکو، قهرمان جهانی بوکس سنگین-وزن ها، 
رهبر حزب "مُشت – اتحاد دمکراتیک اوکراین برای اصلاحات"، شهردار کنونی شهر کیف) 



قهرمان کُشتی (ولادیمیر زلنسکی، رییس جمهور کنونی اوکراین) 


28 مارچ 2022 

اندر فوائد و مضرات روز یکشنبه


امروز یکشنبه میباشد. در بسیاری کشورها یکشنبه روز تعطیل میباشد. در برخی از آن کشورها حتی همه ی فروشگاهها تعطیل میباشند. برای همین همه ی فامیل از روی بیکاری دور هم جمع میشوند و تو سر-و-کله ی همدیگر میزنند. مخالفین کاپیتالیسم (="سرمایه-داری") میگویند اشکالی ندارد، زیرا کتک-کاری و حتی بکش-بکش بهتر از مصرف-گرایی و پول-خرج-کردنِ بیخود میباشد. برخی از مخالفین آنان بر این نظرند که بخشهایی از حرفهای آنان چندان اشتباه نمیباشد، زیرا پول-خرج-کردنِ بیخود نیز میتواند باعث زد-و-خُرد و بکش-بکش-های خانوادگی و حتی منجر به طلاقِ زن-و-شوهرها شود. 

به هر صورت. این شما و این روز یکشنبه و آن فامیل گرامی تان و آن پولهای داشته-و-نداشته تان. 


(انتشار در فیسبوک: یکشنبه، 27 مارچ 2022، ساعت یازده قبل از ظهر. تاریخ انتشار در این وبلاگ: 28 مارچ 2022) 


یک داستانِ الاغی


یک رهبر دستور فرموده بود: خواهشمندم کاهش دهید فلان چیز را! همه زدند تو سرش. خبرنگاران دلیلش را جویا شدند. به آنان پاسخ دادند که آخه ما به فعل گرامری دادن حساسیت داریم! رهبر بعدی بفکرش رسید همان دستور را طور دیگری بیان کند، و فرمود: خواهشمندم کاهش کنید! ... اینگونه بود که زیردستان رهبر بعدی همه ی کتابهایشان را تبدیل به کاه کردند و مشغول خوردن آن شدند. حالا اینکه آیا زبان گرامری شان بد بود یا زیادی خوب بود، یا اینکه دیگر دوست داشتند فقط ادای الاغ را دربیاورند، زیاد مشخص نیست. 


(انتشار در فیسبوک: جمعه، 26 مارچ 2022، ساعت دو قبل از صبح. تاریخ انتشار در این وبلاگ: 28 مارچ 2022) 


عکسی از خودم پس از مصرف چندساعته ی فیسبوک


یکبار بعد از اینکه سه ساعت و نیم در فیسبوک بودم، این شکلی شده بودم : ))) 


 

(عکاس: خودم. تاریخ انتشار در اینجا: 28 مارچ 2022) 


پنجشنبه، فروردین ۰۴، ۱۴۰۱

امروز چه شبی ست؟!


امروز چهارشنبه میباشد. برای اطلاع کسانی که در آمریکا، آفریقا، استرالیا و جاهای اینطوری زندگی میکنند، گفتم. 

الخداحافظ، تا بعد. 

(چهارشنبه، 23 مارچ 2022، ساعت دو بعد-از-ظهر به وقت آلمان.) 


امروز در بسیاری کشورها چهارشنبه میباشد. چند ساعت دیگر در بسیاری کشورهای دیگر جمعه میباشد. برای اطلاع کسانی که در اروپا و ایران و جاهای اینطوری زندگی میکنند، گفتم. 

الآدیوس، تا بعد. با تقدیم یک لنگه آدیداس مرغوب. 

(پنجشنبه، 24 مارچ 2022، ساعت دو قبل از صبح به وقت آلمان.) 


تاریخ انتشار در این وبلاگ: 24 مارچ 2022، ساعت سه قبل از صبح به وقت آلمان 


آیا ساعت یازده شب، بعدازظهر است؟!


من چون از این سیستم جدید زمان-گذاری در اروپای مرکزی خیلی عصبانی ام (با پوزش!)، الان تصمیم گرفتم از این به بعد در نوشته هایم از سیستم نامگذاری ساعت در کشورهای انگلیسی-زبان استفاده کنم. البته اون هم اگر آدم بخواد از مخففش استفاده نکنه، زیاد جالب نیست، چون از ساعت 12 شب تا 12 ظهر رو میگن "قبل از ظهر"، از ساعت 12 ظهر به بعد تا 12 شب رو میگن "بعد از ظهر". برای همین سعی میکنم تا زمانی که متخصصین سایر کشورها پیشنهادی ارائه نداده اند، از یک سیستم من-درآوردی استفاده کنم و مثلا از 12 شب به بعد -  که شروع "روز" جدید است - تا ساعت چهار "صبح" را بنویسم "ساعت ... قبل از صبح" و برای بقیه ساعات اگر لازم بود از همان کلماتی که هست – صبح، ظهر، بعد-از-ظهر، عصر، شب – استفاده کنم. اگر شما هم نظری دارید، دریغ نفرمایید. 


تاریخ اولین انتشار در فیسبوک: 21 مارچ 2022، ساعت 2 قبل از صبح به وقت آلمان. تاریخ انتشار در این وبلاگ: 24 مارچ 2022. 


جایزه یک میلیون دلاری برای ترجمه درست این آیه قرآن


یا بسم الله الرحمان الرحیم. التبریکات بابت العید شهید (ببخشید، سعید!) باستانی. 

الان داشتم روزم را نو میکردم (آخر در دیارات غربی کفر، چندی ست روز جدید از ساعت 12 شب روز قبل شروع میشود. یعنی الان که ساعت 12 و نیم شب هست، نیم ساعت از روز جدید فردا که دوشنبه می باشد، گذشته است. به هر صورت...)، و بجای فال حافظ، کمی خودم را با قرآن آشنا میکردم، که این آیه را دیدم. عربی که بلد نیستم، به آلمانی و انگلیسی چِک کردم، مطابق با ترجمه ی فارسی اش بود. برای اینکه برادران و خواهران اسلامی در ایام "نوروز" زیاد عصبانی نشوند، عربی اش را اینجا نقل نمیکنم، و فقط ترجمه ی فارسی اش را می آورم. من که نفهمیدم معنی این آیه چه بود. اگر شما می دانید، میتوانید توضیح دهید. 

لطفاً دقت بفرمایید که این یک موضوع بسیار جدی ست و از هرگونه چرت-و-پرت-گویی در بخش کامنتهای زیر این مطلب خودداری بفرمایید. 

و اما آیه ای که من اصلاً معنی اش را نفهمیدم: سوره بقره، آیه 87: «و به موسی کتاب تورات را عطا کردیم و از پی او پیغمبران فرستادیم و عیسی پسر مریم را به معجزات و ادله روشن حجتها دادیم و او را بواسطه روح القدُس اقتدار و توانایی بخشیدیم. آیا هر پیغمبری که از جانب خدا اوامری بر خلاف هوای نفس شما آرد سرپیچیده و از راه حسد گروهی را تکذیب می کنید و جمعی را بقتل می رسانید؟» 

لطفاً توجه داشته باشید که از نظر گرامری (یا دستور زبان) در قرآن از خدا در شکل شخص سوم مفرد نوشته شده است (=او). و شخص اول گرامریِ قرآن (در شکل گرامریِ "ما") جمع مسلمین (جدیداً مسلمان-شده) می باشد. 

بالقوه-متشکر از نظرات احتمالی شما. 


تاریخ اولین انتشار در فیسبوک: 21 مارچ 2022 به وقت آلمان، ساعت تقریبا یک شب (یا صبح زود؟!). تاریخ انتشار در این وبلاگ: 24 مارچ 2022. 


خواب دیدم چتر لازم ندارم...

 
وبلاگ به نرخ روز با نوشته ی "خواب دیدم چتر لازم ندارم" به روز شد. 


پنجشنبه، 24 مارچ 2022 

پنجشنبه، اسفند ۲۶، ۱۴۰۰

اهل بیلستانم ... (شعر نیمه-طنز)


اهل بیلستانم، 
پدرم شاید یک دسته-بیل بوده، 
مادرم جاروبرقی. 
به هر صورت دستاوردشان، یا ته-آوردشان، خیلی ها میگویند زیاد جالب نبوده. 
آری، در شهر باید با بیل راه رفت! 
زیر باران باید با بیل رفت، 
مخصوصاً در کشورهایی که زیاد باد میاد 
و چتر آدم هی میشکنه. 
و نباید پرسید بیل چیست 
و فقط باید مصرف کرد این محصول پاک روستایی را. 
و نباید پرسید پدرانِ پدرانِ مان 
قبل از اختراع بیل، که بوده اند. 
بو کنیم عطر خوشِ خاک را 
و لذت ببریم از تصاویر خوش-تر زیر خاک. 
و نپرسیم نفت از کجا می آید، 
و بدانیم که نان هم میوه ی خوبی ست... 


(پنجشنبه، 17 مارچ 2022) 

راهنما: در روز چهارشنبه-سوری چه کارهایی میتوان کرد


وبلاگ به نرخ روز با  دو مطلب جدید ("راهنما: در روز چهارشنبه-سوری چه کارهایی میتوان کرد" و "یک سه-خطی پس از ختم چهارشنبه-سوری") به روز شد. 


پنجشنبه، 17 مارچ 2022 

چهارشنبه، اسفند ۲۵، ۱۴۰۰

دلیل عصبانیت یک زندانی سابق زمانِ شاه (مطلبی جدی و واقعی)


طرف زمان شاه چند سالی زندان بوده و در زندان او را بزور فرستادند دانشگاه (چیزی شبیه دانشگاه آنلاین) و مدرک تحصیلی هم گرفته. دانشگاهش هم از بهترین دانشگاههای الانِ ایران در زمینه دانش بهتر بوده. نه که بخوام ادعا کنم دروغ میگه که در زندان شکنجه ش هم میدادن. اون هم شکنجه ی بسیار واقعی. داشت برام با عصبانیت تعریف میکرد که یه بار که به عنوان تروریست رفته بوده بانک-زنی (=سرقت پولهای بانک)، ماموران مخفی ساواک برای جلوگیری از اقدامش بجای اینکه در بانک با او به عنوان یک تروریست واقعی برخورد کنند، قضیه رو طوری جلوه داده بودند که انگار طرف یک مجرم "اخلاقی" ست و اومده اونجا زنهای مردم رو دستمالی کنه. خلاصه اینطوری موفق شده بودند که آقای عشق ترور، خودش از بانک بزنه بیرون و نه برای خودش دردسر ایجاد کنه، نه برای حکومت. واقعاً نمیدونم اینها در کدوم خنگستانی پرورش یافته اند، که طرف ناراحته که چرا به عنوان یک تروریست بسیار خطرناک با او برخورد نمیکردند. که یعنی چرا بیشتر شکنجه ش ندادند و یا تیربارانش نکرده اند. نمیدونم، شاید اینها یکسری مازوخیست اند و از نوجوانی کشش شدیدی به خودکشی هم داشته اند. استغفرالله! 


16 مارچ 2022 

یکشنبه، اسفند ۲۲، ۱۴۰۰

شما بگویید، کدام یک از این فحشها بهتر است


 پس از چند سال زندگی در اروپای غربی متوجه شدم چقدر کار زشتی ست که آدم انسانهای دیگر را، چون فکر میکند بی شعور و احمق یا وحشی و جنایتکارند، حیوان لقب دهد. در غرب در چنین مواردی، البته فقط در گفتگوهای خصوصی یا در مطالب و برنامه های طنز، از کلمات غذایی گیاهی یا پخته شده (مثل اسپاگتی و دونرکباب) استفاده میکنند. این کار را بویژه در رابطه با مردم سایر کشورها انجام می دهند (مثلا کلم برای آلمانی ها چون اسم صدراعظم معروفشان کلم بود (هلموت کهل)، و یا اسپاگتی برای ایتالیایی ها و دونرکباب برای ترکها). البته یادم هست در ایران نیروهای چپ این کار را میکردند، ولی نه در گفتگوهای خصوصی یا طنز، بلکه در نشریات شان، و مخالفین سیاسی خود را، که معمولاً سایر نیروهای چپ ایرانی بودند، میوه هایی مثل "تربچه پوک" و اینجور چیزها خطاب میکردند. 

به هر صورت. پس از مرور اخبار این هفته اگر بخواهم ملل دنیا را به یکسری میوه و غذاهای پخته-شده تشبیه کنم، اینها خواهد بود: 

- دسته ی سیب زمینی سرخ-شده، 
- دسته ی کر انگور (با اُ بخوانید نه اَ )، 
- هلو، 
- هندوانه، 
- خربزه، 
- نارگیل ... 

... ببخشید، مثل اینکه خیلی آفریقایی شد! 


13 مارچ 2022 

شنبه، اسفند ۲۱، ۱۴۰۰

عریانی سیاستها و اهداف در هنر اسلامی


در دوران کودکی ما، در تلویزیون جمهوری اسلامی یک سرود انقلابی برای کودکان پخش میکردند که در آن میخواندند "بابا آب داد دیگه شعار ما نیست، بابا نون داد دیگه شعار ما نیست، بابا خون داد، بابا جون داد". (حالا اینکه چرا در تلویزیون سراسری کشور نان را با لهجه ی تهرانی میخواندند "نون"، من نمیدانم!) ما هم که مثل سایر کودکان هم-سن-و-سال خودمان بعد از انقلاب، هم شاعر شده بودیم و هم بی ادب، این بخش ترانه را تبدیل کرده بودیم به "بابا آب داد دیگه شعار ما نیست، بابا نون داد دیگه شعار ما نیست، بابا کون داد، بابا جون داد"، و آن را جلوی هم-بازی-های شاعرتر و بی-ادب-تر از خودمان میخواندیم. 

خلاصه اینکه، حتی کودکان آن دوران می دانستند که رژیم جمهوری اسلامی آنقدر کمونیست نیست (ببخشید، هه هه هه...) که بخواهد "آب و برق مجانی" به مردم ببخشد. نان را هم می گوید بروید کربلا یک تکه اش را مانند حسین با چهل نفر تقسیم کنید و اگر در جنگ با کفار پیروز شدید، به آب هم خواهید رسید، اگر هم نه که در بهشت خواهید رسید. حالا اینکه چگونه بزرگسالهای اطراف ما باور کرده بودند که نوعی سوسیالیسم "راه رشد غیر سرمایه داری" اسلامی، مثلا از نوع خسرو گلسرخی اش، در راه است و قرار است این رژیم برای همه مردم رفاه بیاورد و حتی آب و برق را هم مجانی کند، ما هر چه در جلساتمان در مهد کودک و دبستان سعی میکردیم نمی فهمیدیم، چه برسد بعد از چهل و خرده ای سال. 

البته حقیقت این است که خیلی ها علاقه، حوصله یا اعصاب کشف چنین حقایقی را نداشتند و ترجیح میدادند باقی عمرشان را تلف نکنند (خواهشمندم دقت بفرمایید که در اینجا هیچ اغراقی نشده و ما داریم درباره ی کشوری حرف میزنیم که دختربچگانش در نُه سالگی به سن قانونی و ازدواج و بچه-دار شدن میرسند و پسربچگانش را در آن دوران در مدرسه ابتدایی به جبهه و روی مین می بردند و کودکان "مجاهد"ش را قانوناً و علناً اعدام میکردند). حالا شاید عده ای هم بگویند نه، اینها "اپورتونیست" بودند و فکر و ذهن شان را فقط زمانی حاضر بودند بکار بگیرند که امکان بهره-بَری وجود داشته باشد. مثلاً چه کسی احتمالاً این شعار را ساخته بود: "شاه به ما پفک داد، خمینی به ما کتک داد"! حتماً یک بچه-پولدار شکمو و لوس که یک روز که مادر-پدرش بهش گفته بودند بسه دیگه، چند بسته دیگه پفک میخوای کوفت کنی، چند ساعت عرعر هم کرده بود و نتیجه ای نداده بود و بعد خسته و پُر از حسرت در اتاقش داشته فکر میکرده که چکار کنه که بتونه پدر و مادرش رو خر کنه. بعد به فکرش رسیده که شاید از طریق هنر بتونه. بعدش هم برای رسیدن به پفک، سریعاً در دو ثانیه این شعر یا شعار رو سروده، و با چشمانی پُف-کرده و دهانی کف-کرده و کمی تظاهر به خجالت و شرم رفته جلوی پدر و مادرش این شعر را خوانده. پدر و مادرش هم، مخصوصاً احتمالاً پدرش، در درون حسابی خندیدند و با خودشان گفتند به درک! بذار حالا اون یه بسته پفکی رو هم که این توله-سگ باقی گذاشته و خودم برای مزه ی عرقم قایم کرده بودم، بدم بهش کوفت کنه. 

به هر صورت. می بینیم که حتی این بچه ی لوس و نُنُر و ابله فهمیده بود خمینی چیست یا کیست. حالا اینکه چطور خیلی از بزرگسالان، حتی عاقل هایشان، نفهمیده بودند، از عجایبی ست که شاید بشر هیچگاه قادر به کشفش نباشد. 


جمعه، 12 مارچ 2022 

چهارشنبه، اسفند ۱۸، ۱۴۰۰

بی تو نه زمین فلان شده...


وبلاگ به نرخ روز با "بی تو نه زمین فلان شده..." و یک عکس-القلم به روز شد. 


چهارشنبه، 09 مارچ 2022 

از داس تا آس

 



09 مارچ 2022 

فاک یو (2): راسیسم کوبایی


[در سلسله مطالب "فاک یو" که نوعی (به قول فرنگی ها) "فکت چک" می باشد، با یکسری فاکتها که نمی دانستید، یا نمی خواستید بدانید، یا نمی خواستید به روی خودتان بیاورید که می دانید، روبرو می شوید. با سپاس، وَ یا فاک یو!] 

جمعیت سیاه-پوست کوبا نسبتاَ زیاد است. حالا چند درصد، من دقیق نمیدانم و حوصله هم نداشتم چک کنم. من که تا بحال یک سیاستمدار و وزیر و ارتشی درجه-بالا کوبایی سیاه-پوست ندیده ام. اگر شما دیده اید، خوش بحالتان. 


چهارشنبه، 09 مارچ 2022 

اندر ارتباط راسیسم و جنون


دو ایرانی به عنوان توریست رفته بودند اروپا. یکی شون همه ش از اون کشور اروپایی تعریف میکرد، آن یکی همه ش میگفت کشور خودمون بهتره. اولی ازش پرسید چرا این حرف رو میزنی؟ آن یکی جواب داد: خدا رو شُکر راسیستم، روانی نیستم! 

همون دو نفر در سفر بعدی با هم رفته بودند جیبوتی. اولی همه ش از اون کشور بد میگفت، آن یکی همه ش از اون کشور تعریف میکرد. آخرش هم عصبانی شد و از اولی پرسید چرا این حرفها رو میزنی؟ طرف جواب داد: خدا رو شُکر راسیستم، روانی نیستم! 


چهارشنبه، 09 مارچ 2022 

چهارشنبه، اسفند ۱۱، ۱۴۰۰

نگاه ایرانی به معامله و معادله و "بیزنس"


بعد از پنج هزار سال هنوز در زبان فارسی اصطلاح "داد و ستد" یا "بده-بستان" را به عنوان معادل "معامله" بکار میبرند. و اما معنی این دو اصطلاح چیست و چه نگاهی پُشت آن خوابیده است؟ 

بار اصطلاح "داد و ستد"، بیشتر نگاه غیرواقعی یک "استثمارشده" را بیان میکند. با این مضمون که دیگران فقط در ظاهر به آدم چیزی میدهند (داد)، ولی در واقع فقط قصدشان این است که در آینده آدم را بچاپند و استثمار کنند (ستد). یا ورژن خوشبینانه تر آن: یک چیز ناقابلی به آدم می دهند، ولی در ازای آن همه چیز آدم را از آدم به زور می گیرند. 

در مقابل این دید بسیار شکاکانه و بدبینانه، "بده-بستان" را داریم که دقیقاً آن روی همان سکه است و واکنشی ست از طرف آن که فکر میکند همه همیشه از او سواستفاده میکنند، برای همین او هم باید، در مقابله، چیزی بدهد و بعد از اینکه طرف مقابل به او اعتماد کرد، دار و ندار او را از وی به زور بگیرد (=بستاند). 

حالا عده ای هم آمده اند این نوع نگاه را اصلاح کنند و پیشنهادشان این است که این دو اصطلاح با یکدیگر ترکیب شوند و از این به بعد برای "معامله" از اصطلاح "داد و بستان" (="داد، بستان!") استفاده شود. که یعنی تا دیدید یک خری بهتان چیزی داد، بدوید و به هر شکل که شده سعی کنید بیشتر و بیشتر از چنگش دربیاورید. 


اینکه آیا تغییر کلمات باعث تغییر نگاه هم میشود یا نه، ممکن است قابل بحث باشد. ولی به هر صورت بهتر است بخاطر عدم آبروریزی هم که شده، اصلاحاتی در زبان فارسی انجام بگیرد. 


درود ... 


چهارشنبه، 02 مارچ 2022