دوشنبه، بهمن ۰۴، ۱۴۰۰

انتصاب واکنشی رئیس جمهور در ایران


در زبانهای اروپایی به نیروهایی که "عقب-مانده" و "متحجر" هستند، می گویند 
reactionary 
که ترجمه اش می شود "واکنش-گر" (حالا اینکه بسیاری از آنها ریش و پشم دارند و کچل هم نیستند، تقصیر من نیست، تقصیر زبان فارسی ست). 

چنین نیروهایی از آنجا که در گذشته ای مجازی و تخیلی زندگی میکنند و با "امروز" بیگانه اند، در دنیای سیاست اعمال و افکارشان واکنشی ست و قادر نیستند برنامه ها و راه حل هایی برای زمان حال و آینده ی حتی نزدیک ارائه دهند. این را بخوبی می توان در انتخابات ریاست جمهوری در ایران مشاهده کرد. میتوان گفت که انتصاب رییس جمهور در ایران هیچگونه ارتباطی با سیاست داخلی کشور و اداره ی امور کشور ندارد، بلکه واکنشی ست در برابر سیاست های کشورهای قدرتمند و جنبه ای کاملا ظاهری و دکوراسیونی در عرصه ی سیاست خارجی دارد. هیچ یک از رییس جمهورهای دوران جمهوری اسلامی نه برنامه ای مشخص و خاص برای اقتصاد کشور داشتند، نه برای مسائل اجتماعی و سیاسی. و ریاست جمهوری هیچ یک از آنان در هیچ عرصه ای باعث هیچ تغییری نشد، حتی در عرصه ی اصلاح قوانینی که بیش از هزار سال پیش ساخته شده بودند و بیش از چهل سال است که توسط جمهوری اسلامی دوباره بکار گرفته شده اند. حتی کشورهایی مانند عربستان سعودی در این زمینه جلوتر از جمهوری اسلامی ایران بوده اند. 

در اواخر دوران ریاست جمهوری رفسنجانی جمهوری اسلامی بنا به دلایلی تصمیم گرفت چه در داخل و چه در عرصه ی سیاست خارجی تغییر چهره دهد. (چیزی که در مقاله ای که در دوران خاتمی نوشته بودم، به آن "سیاست ویترینی" نام داده بودم.) میتوان گفت که از دوران خاتمی به بعد رییس جمهورهای ایران فقط مصرف خارجی داشته اند و جهت نشستن یا ننشستن پشت میز مذاکره های گوناگون با هدف دسترسی به بمب اتم و تسلط نظامی بر منطقه (از افغانستان و عراق گرفته تا لبنان و فلسطین و یمن) انتصاب شده اند. 

قبل از اینکه به این اشاره کنم که انتخابات در نظامهای باثبات و پویای دمکراسی چیست، اسامی و زمان ریاست رییس جمهورهای ایران و سه کشور آمریکا، آلمان و فرانسه را در اینجا می آورم، چون بخوبی نشان می دهد که انتخاب یا انتصاب رییس جمهور در ایران از دوران خاتمی به بعد در واکنش به انتخابات در سه کشور نامبرده و تغییرات ناشی از آن در سیاست خارجی آنان بوده است. 

ایران:

خاتمی، از 1997 تا 2005 (8 سال)

احمدی نژاد، از 2005 تا 2013 (8 سال)

روحانی، از 2013 تا 2021 (8 سال)

ابراهیم رئیسی، از 2021

جالب است که همه رییس جمهورهای ایران از زمان ریاست جمهوری رفسنجانی (1989 تا 1997، 8 سال) به بعد به مدت هشت سال در این مقام بوده اند. 

آمریکا:

بیل کلینتون، چپ، 1993 تا 2001 (8 سال)

جرج بوش، راست، 2001 تا 2009 (8 سال)

باراک اوباما، چپ، 2009 تا 2017 (8 سال)

دونالد ترامپ، راست، 2017 تا 2021 (4 سال)

جو بایدن، "چپِ راست"، از 2021

آلمان:

هلموت کهل، راست، از 1982 تا 1998 (16 سال، چهار دوره)

گرهارد شرودر، چپ، از 1998 تا 2005 (7 سال، دو دوره، که دومی اش زودتر از موقع به پایان رسید)

آنگلا مرکل، راست، از 2005 تا 2021 (16 سال، چهار دوره)

اولاف شولتز، چپ، از 2021 

فرانسه:

ژاک شیراک، راست، از 1995 تا 2007 (12 سال، دوره اول هفت سال، دوره دوم پنج سال؛ ر.ش. به توضیح پایین)

نیکلاس سرکوزی، راست، از 2007 تا 2012 (5 سال)

فرانسوا اولاند، چپ، از 2012 تا 2017 (5 سال)

امانوئل ماکرون، راست، از 2017 (تا کنون 5 سال)

توضیح: از سال 2002 در فرانسه دوران ریاست جمهوری پنج سال شده است. تا قبل از آن هفت سال بود.


شاید گاهی اینگونه به نظر بیاید که کشورهای غربی نیز در رقابت با یکدیگر بطور واکنشی دولت و رییس جمهورشان را انتخاب می کنند، و یا برای حفظ ظاهر دمکراتیک خود نوبتی و سهمیه ای تغییر دولت می دهند.  ولی نباید فراموش کرد که در این کشورها نیروهای سیاسی از دل جامعه برخاسته اند و برای همین نهادینه-شده هستند. اختلافات و درگیری ها و جنگهای آنان با یکدیگر نیز. اینکه بعد از قدرت گیری یک نیروی راست معمولا یک نیروی چپ روی کار می آید و برعکس، ناشی از تحولات و تغییراتی ست که با روی کار آمدن یک نیرو در این جوامع صورت می گیرد و باعث تحرک بیشتر نیروهای مخالف و تشدد مخالفتها با نیروی در قدرت می شود. علاوه بر این، تحرکات و جابجایی هایی سیاسی نوین در یک کشور غربی بزرگ باعث تحرکاتی جدید در سایر کشورهای غربی می شود، زیرا که این کشورها همگی از نظر اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی (ناتو) در هم تنیده اند. 

انتخابات و تغییر دولت در کشورهای غربی تاثیری جدی بر شرایط کشور دارد و همیشه منجر به تغییر بسیاری قوانین در عرصه های گوناگون می شود. در همین آلمان که یک دمکراسی نوپاست و نسبت به سایر کشورهای غربی بسیار "محافظه-کار"، در عرض 30 سال اخیر بسیاری قوانین تغییر کرده اند. از ممنوع کردن تبعیض علیه خارجیان در پیدا کردن شغل و خانه و سایر موارد، و پذیرش اینکه به افراد خارجی الاصل تابعیت آلمانی بدهند گرفته تا تغییرات بسیار اساسی قانونی در عرصه اقتصاد، رفع ممنوعیت سقط جنین، آزادی یکسری مواد مخدر مثل حشیش، ممنوعیت تبعیض علیه زنان و همجنسگرایان، قانونی کردن یکسری حقوق و آزادیهای اجتماعی جدید مانند آزادی ازدواج همجنسگرایان و یا جرم محسوب کردن تجاوز شوهر به زنش، و موارد بسیار دیگر. 

با مقایسه ی اقدامات و تغییراتی که پس از هر انتخابات در کشورهای غربی انجام می گیرد و بی-عملی افراطی رییس جمهورهای ایران در عرصه ی داخلی، بخوبی مشخص می شود که مقام ریاست جمهوری در ایران صرفا یک مقام نمایشی ست و دولت ایران چه در عرصه ی داخلی و چه در عرصه ی خارجی قصدی جز "فاک" ندارد. (با پوزش. همسایه م موزیک با صدای خیلی بلند گذاشته، نمی تونستم دیگه تمرکز کنم.)


دوشنبه، 24 ژانویه 2022 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر