با تجربیاتی که در چند دقیقه ی اخیر داشتم، صد در صد به این نتیجه رسیده ام که پدیده ای به اسم «خجالت» وجود ندارد. مثلاً خیلی ها «خجالت می کشند» در جمع آشنایان یا غریبه ها یا جلوی دوربین و میکروفون صحبت کنند. آیا به این میگویند «خجالت»؟! یا اینکه دلیل این در اکثر موارد فقط این است که آن افراد تجربه ی چنین چیزی را نداشته اند، یا تجربه ی بدی اولین بار داشته اند و امثالهم. در زبان آلمانی به این پدیده ای که گفتم، در مواردی مانند مصاحبه تلویزیونی یا رادیویی یا هنرپیشگی تئاتر یا خوانندگی، میگویند «لامپن فیبر» که ترجمه اش میشود «ترس و وحشت از دوربین و میکروفون»، و احتمالاً از همه ی افراد پشت یا جلوی یا در نزدیکی دوربین و میکروفون!
و اما پدیده ی بسیار دردناکی که صد در صد واقعیت و حقیقت دارد، این است که آدم هیچوقت متوجه نمیشود که چرا دیگران به ناگهان از او خجالت میکشند. مثلاً فردی که تا همین نیم ساعت پیش با پررویی و شادی و هیجان فراوان قصد داشته به شما تجاوز کند یا شما را بکشد، پس از فرار عجیب و غریب و معجزه-آمیز شما به ناگهان هر وقت شما را می بیند، صد در صد علائم «خجالت» واقعی در صدا، حالت صورت و تمام رفتارش مشخص میشود، یعنی علائم چیزی که به آن «عذاب وجدان» میگویند و صد در صد وجود دارد.
و اما عذاب وجدان صد در صد با اخلاقیات در ارتباط است: یعنی آدم از رفتار نادرست و زشت و غیراخلاقی خود در عذاب است. حالا برگردیم به مورد آخر که ذکر شده بود. با کمال ناراحتی، صد در صد نتیجه می گیریم که آن شخص مذکور (که صد در صد میتواند، یا حتتی میتوانست، مؤنث هم باشد)، دچار هیچگونه عذاب وجدان نبوده، بلکه از این «خجالت میکشیده است» که چرا اقدامات مذکور خود را نتوانسته انجام بدهد، و فکر میکند که این نشانه ی ضعف او میباشد و برای همین «خجالت میکشد». بنابراین در تجربه ای که در چند دقیقه ی آخر داشتیم، به این نتیجه میرسیم که پدیده ای به اسم «خجالت» صد در صد وجود دارد، ولی در نود و نه درصد (یا حالا نود، یا هشتاد، یا هفتاد، یا شصت، یا پنجاه، یا چهل ... ای بابا، یعنی از این هم برم پایین تر؟! ... یا حداقل سی درصد!) موارد اشتباه فهمیده میشود («اوه مای گاد!») یا حداقل اشتباه به کار گرفته میشود، یعنی مثلاً به جای «عذاب وجدان» یا «عدم تجربه» یا «ترس و وحشت» و غیره و غیره. خداحافظ تا بعد...
(فوریه 2021)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر