سه‌شنبه، خرداد ۲۲، ۱۴۰۳

نگاهی به جریانات گوناگون راست افراطی در غرب


با نگاهی به جریانات گوناگون راست افراطی در غرب میتوان گفت که این نیروها یک وجه مشترک با یکدیگر دارند، و آن ناسیونالیسم افراطی است، هر چند ناسیونالیسم آنان نیز از شکل و محتوایی یکسان برخوردار نیست. در بررسی جریانات راست افراطی، خیلی وقتها یکسری مفاهیم و پدیده ها با یکدیگر اشتباه گرفته میشوند، و این باعث میشود تصویری واقعی از این نیروها و خطرات واقعی آنان ارائه داده نشود. و این دوباره باعث میشود که خیلی افراد، حتی افراد "خارجی-تبار"، بدلیل ناآگاهی به طرفداری از این جریانات روی بیاورند. مفاهیم و پدیده هایی که در بررسی این نیروها، با یکدیگر اشتباه گرفته میشوند و از یکدیگر تفکیک نمیشوند، نژادپرستی، خارجی-ستیزی، و بیگانه-ستیزی هستند، و همچنین عدم تفکیک فاشیسم و نازیسم. 

تشخیص اینکه کدام جریانات چه نوع نگاهی به گروههای اجتماعی مختلف در جامعه دارند، اولین قدم است در راه بررسی و آنالیز عواملی که میتوانند باعث رشد و قدرت-گیری آن جریانات شوند. تازه بعد از این دو قدم در روند بررسی، میتوان به بررسی این موضوع پرداخت که چگونه میتوان با رشد و قدرت-گیری نیروهای راست افراطی در جامعه مقابله کرد. لازمه ی این، اول از هر چیز تجزیه و تحلیل درست جریانات راست افراطی است. 

در برخی کشورهای غربی مانند هلند، مخالفت با گسترش اسلام افراطی و افزایش تعداد مسلمانان افراطی در کشور مهمترین دغدغه ی راست افراطی بوده است. در فرانسه تا حدودی همینگونه است. در برخی کشورهای غربی مانند آلمان، نژادپرستی و خارجی-ستیزی مهمترین مشخصه ی راست افراطی در دهه های اخیر بوده است. 

برای پی بردن به تفاوتهایی که بین راست افراطی در کشورهای مختلف وجود دارد، انگلیس و آلمان دو مورد بسیار گویا می باشند. میتوان گفت که راست افراطی در انگلیس نژادپرست نیست و مسئله رنگ پوست برای آن چندان تعیین-کننده نیست. برای نمونه در بحبوبه ی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، که باعث فعال شدن نیروهای راست افراطی نیز شده بود، این نیروها مسئله اصلی شان جلوگیری از ورود سفیدپوستان اروپای شرقی، بخصوص لهستان، به کشورشان بود و هیچ مخالفتی با سایر خارجیان و "خارجی-تبار" ها نداشتند. از سال 2016، سال خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، شهردار لندن یک فرد تیره-پوست پاکستانی-الاصل به نام "صادق خان" بوده است. نخست وزیر کنونی بریتانیا یک فرد هندی-تبار تیره-پوست به اسم "ریشی سوناک" است. وزیر امور خارجه بریتانیا در چند سال اخیر یک فرد سیاه-پوست، جیمز کلیورلی، بود که چند ماه پیش جای خود را به دیوید کامرون داد و اکنون وزیر کشور است. 

بر عکس، در آلمان همواره ضدیت با خارجی ها شدیداً با نژادپرستی همراه بوده است. رنگ پوست، و حتی نام افراد که بیانگر پیشینیه ی نژادی و خونی آنان است، همواره عکس العمل تهاجمی نیروهای راست افراطی در آلمان را برانگیخته است. در آلمان، راست افراطی هیچگاه مشکلی با مهاجرین سفید-پوست اروپای شرقی نداشته است. بعد از جنگ اخیر بین روسیه و اوکراین، آلمان داوطلبانه و با شوق پذیرای تعداد زیادی جنگ-زده اوکراینی شد. این موضوع حتی در رسانه ها چندان مطرح نشد و خارجی-ستیزان و نژادپرستان آلمانی هیچ واکنش منفی نسبت به آن نشان ندادند. در صورتی که خصومت و دشمنی با خارجیان و خارجی-تبارهای "دگر-رنگ" در سالهای اخیر در آلمان شدیداً افزایش یافته است. نیروهای خارجی-ستیز در اروپای شرقی نیز دیدی مشابه به خارجی-ستیزان آلمان دارند. برای نمونه لهستان و مجارستان با اینکه در اتحادیه اروپا هستند، توانسته اند تاکنون از پذیرش پناهجویانی که از آسیا و آفریقا به اروپا فرار میکنند، سر باز زنند. چه اقدامات مسخره و زشتی که این کشورها انجام ندادند تا از ورود پناهجویان به کشورشان جلوگیری کنند، چه حرفهای احمقانه ای که نزدند. ولی می بینیم که همین کشورها چگونه با آغوش باز از پناهجویان سفیدپوست اوکراینی استقبال کردند و میلیونها نفر را در عرض چند ماه در کشورهای خود اسکان دادند. 

در پایان، بطور خلاصه میتوان گفت که رشد راست افراطی در غرب دلایل خاص خود را در هر یک از آن کشورها داشته است. در برخی کشورهای غربی، گسترش اسلام سیاسی و اسلامگرایی افراطی به رشد راست افراطی دامن زده است، در برخی دیگر، برابر-حقوقی خارجی-تبارها و ترقی جایگاه اجتماعی آنان باعث رشد راست افراطی شده است، و در برخی کشورها، مانند ایتالیا، چپ-ستیزی و همچنین ضدیت با مدرنیسم باعث رشد راست افراطی شده است. 


آزاده سپهری، 11 ژوئن 2024، اروپای غربی 




11 ژوئن 2024 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر