سه‌شنبه، شهریور ۰۹، ۱۴۰۰

یعنی من و طالبان بععععع-له؟!



عکس بالا و متنی که در زیر در گیومه آمده، توسط آقای سیروس ملکوتی در تاریخ 16 اگوست 2021 در فیسبوک منتشر شده:

«به او نخندید. زیرا اگر قادر به ماندگاری در قدرت باشد، او نیز چندی بعد سوار ماشینهای لوکس و ضد گلوله خواهد شد، به شنا و ماساژ میپردازد و البته آرایش و پدیکور را هم برای جسم خود روا و حلال میسازد. خود آقا میشود با عطر و بوی ترکیب شده از گلاب و... و فرزندان الدنگش نیز آقازاده و سوار بر لامبرگینی و فِراری و کشتی های تفریحی و هواپیمای خصوصی.

برای رسیدن به این مقصد، نمونه و دستورالعملی از کتاب سرنوشت و زندگی کشور همسایه اش ایران موجود است. آموختن هم نمی‌خواهد، تنها باید وجدان و شرفت را در اطاق رخت کن بیاویزی و خوب گوش به فرمان بزرگترها بدهی.»


راستش از وقتی آقای ملکوتی این چند خط را به همراه عکس منتشر کرد، بارها و بارها آن را خوانده بودم، ولی باز هم هر چه سعی میکردم، متوجه دو جمله ی آخر ایشان نمی شدم. هر چند فارسی م خیلی خوب است، ولی از آنجا که نمی توانستم باور کنم که برخی (یا بسیاری؟!) از اطرافیانم طرفدار طالبان هم باشند، مغزم به شدت در مقابل درک و فهم متنی به این سادگی خودداری به عمل می آورد!

واقعا باورش سخت است که فردی چون آقای سیروس ملکوتی در ستایش طالبان بنویسد: طالبان وجدان و شرف دارد، فرمانبر نیست، و حتی به نوعی سمبل آزادی و زندگی ست (بخاطر حفظ نوع پوشش و ظاهرش، و بی علاقگی به جاذبه های کاپیتالیسم)! 

خلاصه ی نوشته ی ایشان بدون هیچگونه دستکاری و تغییر این می شود (فقط باید متن را برعکس از پایین به بالا خواند): 

طالبان وجدان و شرف دارد. ولی اگر در قدرت بماند، توسط قدرت فاسد خواهد شد و مانند دست اندرکاران جمهوری اسلامی که توسط قدرت فاسد شدند، به دنبال چیزهای لوکس خواهد افتاد. و این باعث می شود که نه تنها "در اطاق رخت کن" نوع پوشش اش را تغییر دهد، بلکه باعث می شود حتی وجدان و شرفش را به کنار نهد و گوش به فرمان دیگران شود.

واقعاً متاسفم. همین.

آزاده سپهری، بعدازظهر 31 اگوست 2021 

۱ نظر:

  1. کاربری در فیسبوک در جواب به نوشته ی من این کامنت را ارسال کرده:
    «درودت باد، به نظر من متن آقای سیروس ملکوتی مطلقا در ستایش طالبان نیست. مگر اینکه نویسه را پشت و رو، و یا پائین به بالا کرد!! و آن جمله اطاق رختکن مثالی برای عام است و خطاب به خود نویسنده و اطرافیان. به باور من مختص طالبان نیست. امور را مطلق نکنیم. نسبی گرائی را بپذیریم و انتشار دهیم. با احترام به نوشته و نظر جنابعالی و عرض ادب به دوست گرامی و ارجمند جدید.»

    در جواب به ایشان دو کامنت در فیسبوک نوشتم که در اینجا نیز منتشر میکنم:
    کامنت 1): «مرسی از اینکه نظرتان را گفتید. خیلی دوست دارم اینطوری فکر کنم. ولی متاسفانه بعد از روزها که این متن را بارها و بارها خواندم، هیچ گونه برداشت دیگری از آن نمی توانستم بکنم، به غیر از همانکه نوشته ام. و صدافسوس که دلیل شما برایم قانع کننده نیست، چون جمله ی قبل از آخرین جمله، فاعلش عموم نیست، بلکه خود طالبان است، و از «سرنوشت ... کشور همسایه اش» (جمهوری اسلامی بعد از انقلاب اسلامی و ماندگار شدن در قدرت) بطور زیادی واضح و مشخص نام برده شده.
    شاید باورتان نشود، ولی واقعا از صمیم قلب امید دارم برداشتم اشتباه باشد و واقعیت این نباشد. برای همین خیلی خوشحال میشوم اگر افرادی که فکر میکنند برداشتم اشتباه است، توضیح بدهند کدام جمله ها یا کلمات و یا ارتباطشان را با یکدیگر اشتباه فهمیده ام. باز هم ممنون از شما.»

    کامنت 2): «آقای ملکوتی همچنین مطلبی در صفحه فیسبوکش در تاریخ 19 اگوست نوشته، که زبان و واژگانش واقعا برای برخورد با نیروی وحشی و خونخواری چون طالبان مناسب نیست. ایشان این گفتگو را به شکل یک "پرسش و پاسخ با طالبان" نوشته. مهم هم نیست از طرف چه کسانی. مهم تاثیری ست که متن و واژگان بر خواننده میگذارند. ایشان در متن کوتاه خویش سه بار نوشته: «طالبان جان ... جانم برادر جان، بگو». به نظرم ایشان واقعا در اشاعه احساسات لطیف نسبت به طالبان کمی زیاده روی کرده.
    همچنین: با اینکه دارد در بخش آغازین مطلب از طرف طالبان حرف میزند، ولی اصلا درست نیست که واژه ها و اصطلاحاتی چنین لومپنی و زشت در مورد زنان بکار ببرد:
    «طالبان جان... جانم برادر جان... ا بگو...
    به زنان آزادی میدهید؟
    آهان... چرا که نه... اسلام دین آزادیست آنهم رایگان، زنها همه گونه آزادی را در چارچوب شریعت اسلام دارند، دیگه دادن نمیخواهد... ریخته خودشان زحمت بکشند جمعش کنند».
    یعنی چه: "دیگه دادن نمیخواهد"؟! مخصوصا با توجه به اینکه ایشان به گویش تهرانی حرف میزند، بعید میدانم در انتخاب این جمله اشتباه کرده باشد!

    آزاده سپهری، پنجشنبه 02 سپتامبر 2021

    پاسخحذف