سه‌شنبه، خرداد ۲۶، ۱۳۹۴

دانشمندان هم آدم اند



داشتن دانش و معلومات چیز بسیار خوب و باارزشی ست، ولی به این معنا نیست که کسانی که دانش دارند لزوما نتیجه گیری های درست هم از معلوماتشان بکنند. این در بسیاری زمینه ها صدق میکند، از ادبیات گرفته تا علم پزشکی و جامعه شناسی و سیاست. در زندگی روزمره خودمان دیده ایم پزشکانی را که با وجود معلومات بسیار قادر به تشخیص یک بیماری ساده هم نیستند. ولی متاسفانه بسیاری از مردم مسحور حرفهای افرادی میشوند که از دانش بالا برخوردارند و فکر میکنند هر چه آنها می گویند، درست است. آنها وقتی با اظهارات فردی بامعلومات روبرو میشوند، دیگر خود فکر نمیکنند و حرفهای او را بدون تامل می پذیرند.

این نوع نگاه و برخورد به ویژه در دنیای سیاست بسیار خطرناک است. کسانی که از دانش بالا برخوردار هستند، میتوانند به راحتی مردم را به دنبال خود بکشانند، حتی اگر نظرات ارتجاعی و نادرست داشته باشند. نمونه اش انقلاب 57 بود که اکثر روشنفکران ایرانی به حمایت از خمینی و آخوندها روی آوردند و ضربات شدیدی را به جنبش مردمی وارد کردند. داشتن دانش، آدم را از نتیجه گیری ها و موضع گیری های اشتباه بر حذر نمیدارد. و این در همه جای دنیا صدق میکند. در همین غرب هم بسیاری از روشنفکران در اوائل انقلاب به حمایت از رژیم آخوندی روی آوردند. برای نمونه میتوان از میشل فوکو، نظریه پرداز فرانسوی نام برد، که بسیاری او را یکی از پدران مکتب پسا ساختگرایی و پست مدرنیسم به حساب می آورند. او که در زمینه های جامعه شناسی، فلسفه و تاریخ، دانش بسیار داشت و نظریات جدیدی در این زمینه ها مطرح کرده بود، قادر به تشخیص ماهیت ارتجاعی و استبدادگرایانه اسلام سیاسی نبود و در اوائل انقلاب به حمایت از خمینی روی آورد. او با همه دانش و معلوماتش نتوانست یک تحلیل درست از اسلام سیاسی ارائه دهد، در حالی که بودند کسانی که حتی سواد خواندن و نوشتن نداشتند، ولی ماهیت ارتجاعی اسلام سیاسی را می شناختند و بر این باور بودند که آخوندها مردم را بدبخت خواهند کرد. خلاصه کلام اینکه حتی اگر با دانشمندترین فرد دنیا روبرو شدیم، بهتر است به اظهاراتش با دیده تردید نگاه کنیم و خودمان راجع به حرفهایش عمیقا فکر کنیم.


سپتامبر 2009

.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر