شنبه، تیر ۰۶، ۱۳۹۴

طلبکاری آقای مشیری از پهلوی ها بر کدام اساس است؟



آقای بهرام مشیری در ویدئویی دلیل خودکشی علیرضا پهلوی را رقابت برادرش، رضا پهلوی، با او دانسته و خواستار این شده که برای رفع ابهامات، خانواده پهلوی نامه پایانی او را در اختیار عموم قرار دهد. ایشان بارها تکرار می کند که مردم ایران در رابطه با این خودکشی از خانواده پهلوی طلبکار پاسخ هستند و پهلوی ها موظف هستند دلیل خودکشی دو فرزند شاه سابق ایران را علنی کنند.

حرفهای آقای مشیری با استقبال وسیعی در بین ایرانیان روبرو شده است. با آنکه فعالیت های آقای مشیری را بسیار با ارزش می دانم، ولی این ویدئوی ایشان باعث شد به این نتیجه برسم که ایشان درک درست و عمیقی از حقوق انسان ها ندارند و در کار ژورنالیستی خود هم قواعد ابتدایی را زیر پا می گذارند.

خانواده پهلوی با اینکه جزو شخصیت های سیاسی یا معروف محسوب می شوند، انسان اند و دارای حق و حقوقی هستند. اینکه کسی نخواهد زندگی خصوصی اش بر ملا شود و خواهان حفظ حریم خصوصی اش باشد، جزو ابتدایی ترین حقوق انسان هاست، چه آن شخص معروف باشد، و چه نه. در هیچ کجای دنیا چنین قانونی وجود ندارد که یک شخصیت معروف را موظف به علنی کردن زندگی خصوصی اش کند. و درستش هم همین است.

می گویند اگر پهلوی ها ریگی به کفش ندارند، چرا نامه پایانی علیرضا را منتشر نمی کنند. برای یافتن پاسخ این سوال به تجربیات شخصی خودتان فکر کنید. من که تا به حال ندیده ام خانواده افرادی که خودکشی کرده اند، بیایند نامه پایانی را در اختیار همه آشنایان و دوستان و فامیل و رسانه ها قرار دهند. در چنین نامه هایی معمولا خصوصی ترین مسائل یک شخص مطرح می شود، که بخشی هم مستقیما یا غیر مستقیم به سایر اعضای خانواده بر می گردد. برای همین هم اکثر خانواده ها حاضر به علنی کردن نامه پایانی نیستند و این حق مسلم شان است.

در خود آلمان در این 25 سال از خودکشی بسیاری از افراد معروف از طریق رسانه ها باخبر شده ام. ولی هیچگاه ندیده و نشنیده ام که خانواده ی شخص بیاید نامه پایانی او را در اختیار عموم قرار دهد. چنین انتظاری فقط حاصل تراوشات مغز انسان های دیکتاتور زده است که درک عمیقی از ابتدایی ترین حقوق انسان ها هم ندارند.

یک اشتباه بزرگ دیگر آقای مشیری این است که می گوید حدس می زند (!) رضا پهلوی به دلیل رقابت با برادرش علیرضا، او را تحت فشار می گذاشته و از فعالیت سیاسی- اجتماعی بر حذرش می داشته است. این کار آقای مشیری یعنی پخش شایعه. اسم دیگری روی آن نمی توان گذاشت. ایشان هیچ سندی برای این حرف خود ندارد و حرفش از یک حدس فراتر نمی رود. ولی جالب است که این حدس بدون پایه، بخش بزرگی از ویدئوی ایشان را به خود اختصاص داده و ایشان بارها و بارها آن را تکرار می کند.

البته اکثر ایرانی ها زیاد فرقی بین شایعه و حقیقت نمی بینند و به همین دلیل هم هست که شخصی چون علیرضا نوری زاده که تخصصش شایعه پراکنی ست، به محبوب ترین ژورنالیست ایرانی تبدیل می شود. آنجا که پای دشمن در میان باشد، هدف هر وسیله ای را توجیه می کند!


ژانویه 2011

 .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر