خر درون من اهل آلمان
است.
روزگارش بد نیست اگر
بگذارند.
دوست دارد عصرها به
میان چمنزار برود و
غلتک بزند
همه ش عرعر کند و
جفتک بزند.
به سراغ خر من گر می
آیید،
نرم و آهسته بیایید
که مبادا پا روی دمش
بگذارید.
به جای پالان هم
خواهشا
یه صندلی برای خود
بیارید.
مرسی!
پی نوشت:
با گذشت زمان، من
تبدیل به من درونی ام شدم و من درونی ام تبدیل به خر!
نوامبر 2011
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر