این مطلب خواندنی و
جالب برایم ایمیل شده. نمی دانم نویسنده اش کیست:
"یه سال دیگه هم
گذشت، نوروز اومد و گذشت. تعداد ایمیلهایی که میگیریم کمتر شده ولی این روزا
کماکان ایمیلهای آموزشی که دوستان میفرستن سرازیره... به لطف این ایمیلها زندگی
من دیگه مثل سابق نیست. حقیقتش تغییراتی در اثر این ایمیلها در من ایجاد شده که
حس عجیبی راجع بهش دارم.
اولاً تمام مرضهای
من با پیاز و هویج و گلابی و سیر و زنجبیل و جوشوندههای پوست گردو و بقیه علفهای
مختلف که چی برای چه مرضی خوبه درمان شده.
يا هنوز هم برام
پیغام میاد که جلوی زیر آب رفتن پاسارگاد رو هرجوری که میتونم بگیرم!... گاهی با
خواهش و درخواست امضا طومار و گاهی هم با فحش و فضیحت بهم میگن که بی وطنی که
مقبره یکی از اجداد بزرگوارت به خاطر افتتاح سد توسط دولت مهرورز داره زیر آب میره
و تو نشستی تو خونهات. به بیغیرتی متهم هستم.
یا خلیج فارس را عرب
ها خوردن و تو به گوگل چیزی بنویس به خیالشون من مدیر گوگلم.
دیگه یه لقمه راحت تو
رستوران از گلوم پایین نمیره، چون دوستان عکس هرچی جونور و کثافاتی که توی بشقابهای
نیمه خورده و سوپها و رستورانها پیدا شده رو، برام فرستادن و تمام ماشینهای حمل
گوشت را در حال حمل گربههای بی صاحاب پوست کنده در چین که بهجای گوشتهای کم یاب
به دنیا صادر میشه میبینم.
بدون اینکه جایی سفر
کنم تمام مناظر ممالک و شهرهای مختلف دنیا و حتي کهکشان ها را از حفظم.
هرچی مایعات دستشویی
میخرم به سرعت برق و باد تموم میشه چون نسبت کثافتهای روی کیبرد و دستگیره در
تاکسی و اسکناس و بند کفش و قوطی کنسرو رو با داخل توالت برام مقایسه و تا دقت 3
رقم اعشار فرستاده شده و همگی چندین برابر لیسیدن کف توالت، ضرر داشته!
آدرس تمام مجامع
جهانی رو حفظ شدم و با همشون مکاتبه دارم چون بارها ازشون درخواست کردم که مراسم
ختنه سورون یا عید نوروز را آیین جهانی اعلام کنند و هر چی دهات تو ایران است در
یونسکو به عنوان میراث فرهنگی بشریت ثبت بشه.
البته هنوز امیدوارم
که توی برنامهای که یکی از ایمیل ها میگفت صد در صد حقیقت داره با فرستادن ایمیل
به 2500 نفر از دوستام مبلغی معادل 273 657 دلار درآمد مفت و مسلم نصیبم بشه.
دیگه تمام حرفای
پائولو کويیلو و مارکز و دکترشریعتی و چارلی چاپلین و دکتر حسابی و گابریل
باتیستوتا رو راجع به زیبایی زندگی و خوب بودن ونصایح مشفقانه که فکر و غصه گذشته
را نخورم و و و حوله گرم و زیبایی چشمای دختر بچه ها از حفظم . ، به اون پیرمرد
گدای کور بیچارهای که زیبایی بهار رو نمیدید و یک کسی نوشته جلوشو عوض کرد و یک
مرتبه همه کمکش کردند فکر میکنم و احساس میکنم من خیلی از اون بدبختترم چون
زیبایی طبیعت رو میبینم ولی کسی بهم پول نمیده.
دیگه نمیتونم با
خیال راحت از سوپر مارکت خرید کنم چون تمام محصولات غذایی ساخت چین است که با
ایمیل نشون میدن چهجوری تو چه کثافت دونی به زور دارن با تلمبه تو دهان مرغ و
بوقلمون به جای غذا اشغال میچپانند
.
به لطف دوستان من
دیگه نمیتونم نوشیدنیهای گازدار بخورم چون نصف بیشترشون جرمهای توالت رو فوراً
تو خودشون حل میکنن. پفک که به هیچ عنوان، چون موقع آتیش گرفتن ازش دود سفید
عجیبی متصاعد میشه و همچنین هیچ آبی که تو بطری یخچال باشه را نمیتونم بنوشم چون
هفت جور سرطان مختلف میاره، در عین حال از مایکرویو هم برای گرم کردن غذا نمیتونم
استفاده کنم چون گلدونی که با آب یکبار گرم شده در مایکروویو آب داده شده بود، 3
روزه پلاسید ! و از همه بدتر امواج موبایله که اگه پنج تاش با هم رو موقع زنگ زدن،
جمع کنی یه تخم شتر مرغ رو 30 ثانیهای میپزه دیگه من که جای خود داره!
با آگاهی که در اثر
این ایمیلها پیدا کردم، دیگه تمام مدتی که سوار اتومبیلم هستم مراقب اطرافم، که
مبادا یه روانی با یه تفنگ آب پاش که توش اسید سولفوریک ریخته بیاد سراغم!
یا قوطی خالی پشت
ماشینم ببنده و تا راه میوفتم و نگه میدارم که ببینم چه صدایی هست یکی میپره پشت
رل و ماشین منو میدزده یا تو پمپ بنزین دستگیره پمپ، سوزن آغشته به میکرب ایدز
نداشته باشه.
دیگه نمیتونم به
شمارههایی که نمیشناسم و روی صفحه موبایلم ظاهر میشه جواب بدم چون ممکنه در اثر
مکالمه با اونا بعدا" برام قبضی بیاد که میگه من 2 ماه تموم با جاماییکا و
اوگاندا حرف زدم.
دیگه به راحتی نمیشه
با ویزا چیزی خرید چون از روی لباست با دوربین مخصوص میتونند شماره ویزاتو عکس
بگیرن یا اگر باکمپیوتر خرید کنی که واویلا.
مسواکم رو توی پذیرایی
نگه میدارم چون استفاده از سیفون باعث میشه ذرات ریز مدفوع تا 6 متر در اطراف
پراکنده شن.
به خاطر نصیحت
عالمانه ایمیلها که بر مبنای تحقیقات یک دانشمند آلمانی که در پرو تحقیق میکرده
ارسال شده بود، 5 هفته تمام سعی کردم از عصاره آبلیمو و سیر و گشنیز که سه روز در
آفتاب و سه روز در سایه مونده بود به جای نهار و شام استفاده کنم تا پوستم شفاف شه
و تمام سوراخای بدنم باز شه، اما این فقط باعث شد تا عمر دارم دیگه چیزی که بو و
مزه این سه تا رو بده، نخورم!
دیگه به هیچ عنوان در
هیچ دریایی شنا نمیکنم چون حجم مدفوع و ادرار نهنگها و کوسهها در هر نوبت، برام
ارسال شده!
راستش اگه خوندن این
نوشته رو به 235 تا از دوستاتون توصیه نکنید تا فردا ساعت 5 بعد از ظهر یه کوهان
پشمالو در میارین که فقط با عمل جراحی قابل برداشتن خواهد بود....دیگه خود دانید!"
ژوئن 2011
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر