شنبه، تیر ۰۶، ۱۳۹۴

چه کسی در سکس فاعل است؟



چندی پیش در این وبلاگ مطلبی نوشته بودم با عنوان کیر، سمبل خشونت جنسی. خواننده ای در جواب، این نظر را مطرح کرده که در سکس، مرد فاعل و زن مفعول است، مرد زن را تسخیر می کند و از نظر ایشان این بسیار هم زیباست.

از آنجا که این نوع نظرات در جوامعی چون ایران، حتی در بین روشنفکران، به خصوص در بین مردان، بسیار رایج است، تصمیم گرفتم راجع به این موضوع مطلبی کوتاه بنویسم.

نکته مهمی که باید در نظر داشت، این است که فرق اساسی انسان با حیوان در این است که انسان می تواند فکر کند و تقریبا تمامی رفتارهای انسان مبتنی بر آموزه های اوست. نه تنها رفتار، بلکه حتی گرایشات و تمایلات ما ناشی از تجربیات ما در جامعه است. برای همین هم هست که برای نمونه انسانی که از بدو تولد به دور از انسان ها و در بین حیوانات بزرگ شده، کمتر شباهتی به انسان هایی دارد که در جوامع بشری رشد کرده اند. انسانی که در قبیله ای در آفریقای جنوبی بزرگ شده، از نظر تفکر و رفتار با انسان هایی که در محیط شهری بزرگ شده اند، زمین تا آسمان تفاوت دارد. و یا کسی که در جامعه ای چون ایران شخصیت اش شکل گرفته، بدون شک تفاوت های بسیاری با افرادی دارد، که در خانواده های اروپایی بزرگ شده اند.

البته باید تاکید کنم که این نظریه فقط در صورتی درست است که کل جامعه را در نظر بگیریم و کلی حرف بزنیم و آن را به تک تک افراد یک جامعه بسط ندهیم. وگرنه حتما در ایران هم افرادی هستند که مانند اروپایی ها فکر و زندگی کنند. ولی آنچه مسلم است، این است که تفکر اکثریت مردم ایران با تفکر اکثریت مردم کشورهای غربی بسیار فرق دارد. و این خود را در همه زمینه های زندگی نشان می دهد. از نوع برخورد با مذهب گرفته تا زناشویی و روابط جنسی و غیره. تصور و رفتاری که اکثر اروپاییان از سکس دارند، با تصور و رفتارهایی که در جامعه ایران رایج است، مسلما متفاوت است.

تفاوت در برداشت، گرایشات، تمایلات و رفتارهای جنسی انسان ها در جوامع مختلف بشری نشان می دهد که همه اینها شدیدا متاثر از فرهنگ جامعه و محیطی ست که انسان در آن بزرگ شده و چیزی به عنوان سکس "طبیعی" وجود ندارد. انسان با مغزش سکس می کند. یعنی تمامی تمایلات و رفتارهای جنسی ما متاثر از آن چیزهایی ست که در مغز ما ثبت شده و زیاد ارتباطی به غریزه جنسی ندارد. می دانیم که در مصر قدیم رابطه جنسی و ازدواج با افراد نزدیک خانواده رایج بوده. یعنی در آن جامعه نسبت به خواهر و برادر و پدر و مادر خود هم احساس جنسی داشتند و از سکس با آنان لذت می بردند. در صورتی که امروز حتی تصور چنین رابطه ای برای اکثریت مطلق مردم دنیا چندش آور است. دلیلش هم همان چیزهایی ست که از کودکی به ما آموخته می شود و باعث می شود که غریزه جنسی ما تحت کنترل مغزمان قرار گیرد.

در اروپای غربی کس عضوی سکسی محسوب می شود و قاعدتا می بایستی مردان با دیدن آن تحریک شوند. ولی مغز ماست که به ما فرمان می دهد کی و کجا تحریک شویم. مردی که دکتر زنان است و روزانه ده ها کس و پستان را معاینه می کند، این امر را نه به عنوان عملی جنسی که به عنوان کاری چون تایپ کردن تلقی می کند. همین باعث می شود که در حین معاینه از نظر جنسی تحریک نشود. البته همانطور که گفتم استثنائات هم وجود دارند. ولی مردی که دکتر زنان است و در حین معاینه، تحریک جنسی می شود، از نظر مردم جوامع اروپایی بیمار تلقی می شود. در برخی کشورهای اروپایی در گذشته یکی از کارهای دکترها (که همگی مرد بودند) این بود که زنانی را که افسردگی داشتند، با دست یا وسیله ای ارضا کنند. این کار ممکن است امروزه، حتی در اروپا، باعث تحریک جنسی خیلی از پزشکان شود، ولی در آن دوران کاری بسیار خسته کننده تلقی می شد و هیچگونه حس جنسی در آنان ایجاد نمی کرد.

همه این موارد نشان می دهد که در بین انسان ها سکس بیش از آنکه پدیده ای غریزی باشد، پدیده ای فرهنگی ست. در جامعه ای که در کتاب مقدس اش (قرآن) آمده که زنان کشتزار مردانند و مردان هر گاه و هر طور که بخواهند می توانند با زنان شان سکس کنند، عجیب نیست که در ذهن مردان و زنان این جامعه سکس به عنوان "تسخیر شدن زن توسط مرد" تلقی شود و حتی این تصور برای آنان از نظر جنسی لذت بخش هم باشد. همینطور هم عجیب نیست که در جامعه ای که زنان و مردان را برابر می داند، اکثر انسان ها تصور دیگری از سکس داشته باشند و به آن به عنوان رابطه ای برابر و دوسویه نگاه کنند.

فاعل انگاشتن مردان و مفعول انگاشتن زنان در سکس ناشی از فرهنگی ست که مرد را برتر از زن می داند و به همه اعمال مرد ارزشی بسیار بیشتر از اعمال زن می بخشد. در سکس فقط زمانی می توان کسی را مفعول دانست که دیگری به زور و برخلاف میل او با او سکس کند و در واقع به او تجاوز کند. وگرنه در سکسی که با رضایت هر دو نفر انجام می گیرد، هر دو فاعل هستند. اصلا سکس (و نه تجاوز)، بدون اینکه هر دو طرف وارد عمل شوند، ممکن نیست. حالا ممکن است یک طرف فعالیت بدنی بیشتری داشته باشد و طرف دیگر کمتر. حتی برای دخول (که خیلی ها سکس را در آن خلاصه می کنند)، همکاری هر دو طرف لازم است. و حتی اگر فرض بگیریم که دو نفر دوست دارند اینگونه سکس کنند که یکی از آنها هیچ تکانی به خود ندهد، خود پرهیز آگاهانه از تکان خوردن، یک عمل محسوب می شود. عملی که بدون انجام آن، آن دو نفر لذتی نخواهند برد.

حرف زدن از سکس به عنوان "تسخیر شدن زن توسط مرد" و انسان ها را در سکس به فاعل و مفعول تقسیم کردن فقط و فقط ریشه در تفکرات مردسالارانه دارد. تفکری که انسان ها را برابر می داند و ارزشی مساوی برای زن و مرد قائل است، مسلما در سکس نیز برای مرد موقعیتی "برتر" (در نقش کذایی "فاعل") قائل نمی شود. سکس زمانی زیبا و انسانی ست که طرفین برای خود و دیگری ارزشی برابر قائل باشند و به خواسته ها و حرمت یکدیگر احترام بگذارند. کسی که طرف مقابلش را به عنوان "مفعول" می بیند، (حتی شاید بدون اینکه بداند) خود را در جایگاهی برتر می گذارد و نقش خود را در سکس بسیار پر اهمیت تر می داند. متاسفانه این نوع طرز تفکر فقط محدود به سکس نمی ماند و در عرصه های دیگر زندگی نیز خود را نشان می دهد.


اگوست 2010

 .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر