شنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۹۴

خارجی ستیزی پنهان بهتر از نوع آشکار آن است



اکثر خارجی هایی که از "جهان سوم" به کشورهای غربی می آیند، از رواج خارجی ستیزی در کشور میزبان خود شکوه میکنند. در برخی موارد حق دارند و در بسیاری موارد هم اشتباه یا اغراق میکنند. جالب اینجاست که میزان نارضایتی در بین آنان زیاد ارتباطی به کشوری که در آن زندگی میکنند، ندارد و همه به یک اندازه ناراضی هستند. در صورتی که خارجی ستیزی ای که قبلا مثلا در آلمان وجود داشت، قابل مقایسه با مثلا انگلیس، هلند، سوئد یا آمریکا نیست.

آنها همچنین تغییرات مثبتی را که در رابطه با خارجی تباران انجام گرفته است، نمی بینند. حتی در آلمان که جزو یکی از خارجی ستیزترین جوامع غربی بود، خیلی چیزها تغییر کرده است. برای نمونه تا همین هفت -هشت سال پیش شما یک خارجی در ادارات دولتی آلمان نمی دیدید، در صورتی که الان این پدیده ای عادی شده است. رفتار آلمانی ها هم با خارجیان بسیار تغییر کرده است. پانزده- بیست سال پیش غیرممکن بود شما جایی بروید و متوجه نگاه های خصمانه آلمانی ها نشوید.

خارجی ستیزی ای را که ما اینجا در آلمان تجربه کرده بودیم، نمیتوان با خارجی ستیزی بسیاری از کشورهای دیگر مقایسه کرد. با این وجود در آن کشورها نیز خارجیان به اندازه خارجی تباران در آلمان ناراضی بودند. من خودم در چند سالی که در انگلیس زندگی میکردم، با یک مورد خارجی ستیزی برخورد نکردم. در صورتی که آنجا هم همه خارجیان از خارجی ستیزی انگلیسی ها شکایت داشتند.

در صحبت هایی که در این مورد با چند خارجی داشتم، میگفتم شما نمیدانید خارجی ستیزی یعنی چه. باید در آلمان زندگی میکردید، تا متوجه می شدید. میگفتند نه، انگلیسی ها پدرسوخته هستند و با پنبه سر میبرند. افکار خود را بروز نمیدهند. به شما میخندند و رفتارشان مودب است، ولی از پشت به شما خنجر میزنند. آلمانی ها رک و راست اند و برای همین آدم سریعتر متوجه افکارشان میشود.

اگر فرض بگیریم که این ادعاها درست است، باز هم این سوال پیش می آید که آیا خارجی ستیزی پنهان زندگی خارجیان را قابل تحمل تر نمیکند؟ آیا وقتی شما به خیابان، مدرسه، دانشگاه، سر کار، دکتر و فروشگاه میروید و همه با شما مودب و خوش برخوردند، زندگی راحت تری ندارید تا اینکه همه جا با شما بدرفتاری شود و بخواهند به شما بفهمانند که مهمان ناخوانده، بوگندو، کثافت و زالو هستید؟

تصور کنید دو همسایه یا دو همکار دارید که هر دو از شما بدشان می آید، ولی یکی در برخورد با شما مودب و خوش رفتار است و دیگری بدرفتار و بی ادب. انصافا کدام یک بهتر است؟ مسلما اگر بخواهید با کسی وارد رابطه نزدیک بشوید، مهم است بدانید او چگونه درباره شما فکر میکند و چه احساسی نسبت به شما دارد. ولی وقتی قرار نیست به کسی نزدیک بشوید، چندان لزومی هم ندارد که بفهمید او چه فکری درباره شما میکند یا چه احساسی نسبت به شما دارد.

البته در اینجا نباید دورویی را که اتفاقا در بین ایرانیان خیلی رواج دارد با خوش رفتاری یکی گرفت. دورویی این است که طرف از شما متنفر باشد، ولی اینگونه به شما القا کند که عاشق شماست. ولی فردی که خوش رفتار است و دورو نیست، اگر از شما خوشش نیاید، فاصله اش را با شما حفظ میکند و سعی نمیکند در مورد احساسش نسبت به شما تصویری کاملا برعکس ارائه دهد.

من که شخصا خارجی ستیزی پنهان را به خارجی ستیزی آشکار ترجیح میدهم. همچنین آرزو میکنم که حداقل از این به بعد هیچگاه در برخورد با افراد بی ادب، خشن و دورو قرار نگیرم. البته این فقط یک آرزوست!


فوریه 2010

.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر