توضيح:
در فارسی «جنسيت» مترادف «جنس (sex) «به معنی مردی و زنی يا رجوليت و انوثيت به
كار میرود. در اين مقاله واژهی «جنسيت» در برابر sexuality به کار گرفته شده است. در فرهنگ غربی تنها
دويست سال است كه اين واژه به معنای امروزیاش به كار میرود. تا دويست سال پيش
واژهی
sexuality تنها در
مورد گياهان و به معنای «جنس» مورد استفاده قرار میگرفت. با شكلگيری مدرنيسم و
آغاز عصر روشنگری و خردگرايی، واژهگان نوينی چون آزادی، دموكراسی، پيشرفت،
تجدد و همچنين جنسيت به معنای امروزیشان، پا به عرصهی وجود گذاشتند. جنسيت
به مجموعهی احساس، واكنشها و رفتارهايی كه از غريزهی جنسی نشات میگيرند،
اطلاق میشود.
رفتار جنسی انسان،
بخشی از رفتار اجتماعی او را تشكيل میدهد. همانگونه كه انسان موجودی غير
«طبيعي» ست، يعنی تحت تاثير عوامل اقليمی، اقتصادی، اجتماعی و سياسیست،
جنسيت او نيز غير «طبيعي» ست . جنسيت، يعنی مجموعهی احساس و رفتار و واكنشهای
جنسی، به طور طبيعی در انسان عمل نمیكند، بلكه انسان آن را فرامیگيرد و سنتها،
ارزشگذاریها و نورمهای جنسی را به عنوان بخشی از آموزههای اجتماعی درونی میكند.
بلافاصله پس از تشخيص
جنس كودك، هويت جنسی او تعيين میگردد. جامعه و يعنی تكتك افراد آن، اين حق و
وظيفه را برای خود به رسميت میشناسند، كه هويت جنسی كودك را تعيين كرده و او را
به طرق گوناگون تحت تاثير قرار دهند. عضو جنسی كودك در اينجا معيار اصلیست.
به كودك كيردار نقش پسر- مرد و به كودك كسدار نقش دختر- زن داده میشود.
پوشش، اسباببازی، رفتار، تفريحات، انتخاب درس در مدرسه، بروز احساسات و
آرزوهای كودك، تحت عنوان زنانهگی و مردانهگی تعيين شده و شكل داده میشود.
علاوه بر اين به كودك آموخته میشود كه چهگونه با غرايز جنسیاش برخورد كند.
جاانداختن نورمها و
ارزشگذاریها به دو شكل انجام میگيرد: (1) آگاهانه و هدفمند و (2) ناآگاهانه و
بدون قصد و هدف. در مورد اول آگاهانه سعی بر تربيت كودك میشود. به كودك شرم
آموخته میشود، اينكه عريانی چيز بدیست، بايد خود را بپوشاند، دختربچه بايد
«درست» بنشيند، كودك بايد از به كارگيری كلمات «زشت» اكيدا خودداری كند، با خود
«ور نرود» (از همين نقطه، خودارضايی به عنوان يك تابو در ذهن كودك نقش میبندد)، با دوستاناش بازیهای جنسی نكند و... كه
البته سركشی از اين مقررات با تنبيهاتی هم روبهرو میشود.
كودك بسياری نورمها
را هم، بدون آنكه قصد آموزش و تربيت او باشد، از لابهلای گفتار و رفتار
ديگران فرامیگيرد. بهطور نمونه وقتی میبيند مادر و پدر به هنگام ورود اشخاص
ديگر به خانه، خود را سريعا میپوشانند، وقتی بزرگسالان دربارهی مسايل جنسی - مثلا
روابط فلان زن «خراب» و فلان مرد «زنباره» يا «همجنسبازي»- حرف میزنند و غيره
. نمونهی قابلذكر ديگر ارج و قرب نهاد خانواده در جامعه است، كه كودك بسيار
سريع اين را درمیيابد، بدون اينكه حتی كسی مشخصا با او در اين مورد حرف بزند.
آلبوم عكسهای عروسی (به عنوان يك واقعهی «تاريخي» و مهم)، خوشحالی ديگران از
ازدواج دو تن و ناراحتی و ابراز تاسفشان از جدايی دو نفر و امثالهم كودك را به
اين نتيجه میرساند كه ازدواج يا حداقل پيوند پایدار زن و مرد، امریست ضروری و
حتا «طبيعي» . در عصر رسانهها، تلهويزيون نيز نقش بسيار مهمی در تربيت كودك
دارد. بسياری ارزشگذاریها، از جمله ارزشگذاریهای جنسی را كودك از طريق تلهويزيون
(فيلم، كارتون، آگهیهای تبليغاتي) فرامیگيرد. در اين مورد نيز اغلب قصد
آموزش كودك نيست، بلكه كودك دريافتههای خود را درونی میكند.
تربيت جنسی در اكثر
نقاط دنيا تحت تاثير مذهب است: عمل جنسی قبل از هر چيز در ارتباط با توليد مثل
ديده شده و ارزشگذاری میشود. بر مبنای اين ديد و درك سنتی، كودكان و نوجوانان
به گونهای تربيت میشوند كه غرايز و اميال جنسیای را كه خارج از محدودهی توليد
مثل است، سركوب كنند. از همجنسگرايی، خودارضايی يا استفاده از قرص و وسايل
جلوگيری از بارداری بايد پرهيز شود، چرا كه در رابطهی جنسيت با توليد مثل خدشه
وارد میكنند. و بر اين اصل پافشاری میشود كه عمل جنسی فقط بايد در چهارچوب يك
رابطهی (عشقي) پایدار بين زن و مرد انجام پذيرد.
طرفداران تربيت
آزادانهی جنسی بر اين عقيدهاند كه غريزهی جنسی، يك نيروی مثبت است كه میتواند
و بايد، بدون در نظر گرفتن امكان توليد مثل، به انسان لذت ببخشد. سركوب غريزه و
ميل جنسی، جزو مكانيسمهايیست كه به طور سيستماتيك مانع رسيدن انسان به رهايی میشود.
و تازه اكثر انسانها -اگر هم به طور جدی مصمم باشند- نمیتوانند با خواستههای
جنسی خود مقابله كنند و اين باعث میشود اعمالشان نزد جامعه و حتا خودشان، «زشت»
و «گناه» محسوب شود. اين عذاب وجدان، از آنها آدمهايی میسازد، كه هم از نظر
اجتماعی و هم از نظر سياسی دايما سعی در تطبيق خود با شرايط و جامعه دارند، به
راحتی تحت تاثير فشار «افكار عمومي» و تبليغات سياسی قرار میگيرند و قدرت مقابلهی
فردی را از دست میدهند.
برای رهايی جنسی بايد
پذيرفت كه عمل جنسی میتواند خارج از رابطهی عشقی يا رابطهی پایدار نيز انجام
پذيرد و تصورات سنتی از «زنانهگي» و «مردانهگي» و ارزشها و نورمهايی چون تكهمسری،
زناشويی و خانواده بايد به دور ريخته شود.
بين طرفداران رهايی
جنسی و آنان كه بر تصورات سنتی خود پایمیفشارند، در كشورهای غربی هم هنوز
درگيری و جدل وجود دارد. در اين كشورها راه سومی جا باز كرده، كه نسبت به طرز
تفكر سنتی، برداشت ليبرالتری از جنسيت دارد و جنسيت را به عنوان پديدهای لذتزا
هم به رسميت میشناسد. اما در مورد مسايلی چون سقط جنين، زناشويی، خانواده و
همجنسگرايی همچنان تصورات سنتی حاكماند.
رهايی جنسی بدون
آگاهی جنسی ممكن نيست. و آگاهی جنسی تنها به احساس و اعمال جنسی و توليد مثل
مربوط نمیشود، بلكه برخورد با جنسيت به عنوان يك مجموعهی بيولوژيك، فرهنگی و
سياسی را میطلبد.
(اولین
انتشار در نشریه قاصدک، شماره 16، دسامبر و ژانویه 98-1997)
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر