شنبه، تیر ۱۳، ۱۳۹۴

چه کسی از هالیوود می ترسد؟



درباره ژان لوک گدار خیلی شنیده بودم، ولی تا به حال فیلمی از او ندیده بودم. چند وقت پیش بر حسب تصادف تصمیم گرفتم فیلم "تحقیر"ش را ببینم تا کشف کنم چه چیزی باعث شده که او در بین علاقمندان به سینمای هنری اینقدر محبوب شود.

هر کاری کردم فیلم را تا آخر ببینم، موفق نشدم، و چیزی به پایانش نمانده بود که فیلم را قطع کردم. کمتر فیلمی در این حد سطحی دیده ام. گدار در این فیلم انتقادش به هالیوود و سینمای تجاری را به مبتذل ترین و مسخره ترین شکل بیان می کند: نمایش نامه نویسی اروپایی خودش را به یک تهیه کننده آمریکایی فیلم "می فروشد" تا در مقابل پول فراوان در ساخت یک فیلم بنجل شرکت کند. تهیه کننده آمریکایی کاملا احمق و بی شعور نشان داده می شود، ولی به دلیل ثروتش نه تنها موفق می شود نمایش نامه نویس اروپایی را به "فحشای مغزی" وادارد، بلکه زنش را هم از چنگش در می آورد. داستان فیلم مرا یاد حرفهای بعضی ضدخارجیها در اروپا می اندازد که می گویند خارجیها نه تنها شغل ما را از چنگمان در می آورند، بلکه ترتیب زنهای مان را هم می دهند!

در پایان فیلم، نمایش نامه نویس اروپایی همکاریش با تهیه کننده آمریکایی را قطع می کند و حیثیتش را به دست می آورد. زن او و تهیه کننده آمریکایی هم که با هم به سفر رفته اند، در تصادفی می میرند و فریتز لانگ، فیلمساز مشهور اتریشی دوباره کارگردانی فیلم را در دست می گیرد! فقط داستان "تحقیر" نیست که در سطح شناور است، شخصیت ها هم کاملا کلیشه ای هستند و عمق ندارند. فیلم "تحقیر" بیشتر به اعلامیه ی سیاسی یک گروه چپول شبیه است تا به یک اثر هنری.

(به خاطر این یادداشت، مجبور شدم پایانِ فیلم رو با شکنجه ببینم!)


آوریل 2012

 .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر