جمعه، تیر ۱۹، ۱۳۹۴

ترس از زنان، ترس از مردان



ترس از زنان یا مردان می تواند از نظر روانشناسی دلایل بسیاری داشته باشد، ولی از دیدگاه جامعه شناسانه این پدیده به روابط اجتماعی دو جنس با یکدیگر و "زنانگی" و "مردانگی" به عنوان دو ساختار اجتماعی بر میگردد.

ترس از زنان یا مردان معمولا باعث میشود که آدم ارتباطاتش را با افراد متعلق به یک جنس مشخص تا جای ممکن محدود کند. برای نمونه مردی که از زنان می ترسد، می تواند مزدوج هم باشد و یا با زنان روابط جنسی داشته باشد، ولی در موارد دیگر از ارتباط با جنس مخالف پرهیز میکند. این نوع ترس فقط به جنس مخالف بر نمیگردد و آدم می تواند از همجنسان خود هم بترسد، یعنی زنان از زنان و مردان از مردان.

زنان به عنوان انسانهایی پیچیده، غیرقابل درک و غیرقابل پیش بینی ارزیابی می شوند. دلیل ترس از زنان می تواند این باشد که آدم نداند چگونه باید با آنان برخورد کند و به همین دلیل در ارتباط با آنان دستپاچه و شدیدا معذب باشد. زنان همچنین بسیار حساس و زودرنج قلمداد میشوند. ترکیب غیرقابل پیش بینی بودن و حساس بودن طرف مقابل، می تواند در برخی ها این ترس را ایجاد کند که مبادا ناخواسته طرف مقابل را "زخمی" کنند. ترس از زنان لزوما مرتبط با زن ستیزی و نفرت از زن نیست، بلکه می تواند ناشی از عشق به زن باشد.

ترس از مردان عمدتا به این بر میگردد که مردان، اهل خشونت و بی رحم قلمداد می شوند. بهترین نمونه ی این طرز تفکر، این جمله ی فمینیستهای رادیکال است: "هر مردی یک متجاوز جنسی بالقوه است".


ژانویه 2013
.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر