شنبه، تیر ۲۰، ۱۳۹۴

غرب ستیزی – نقطه مشترک اپوزیسیون و رژیم جمهوری اسلامی



در کشورهای جهان سوم متاسفانه به دلیل عقب ماندگی فرهنگی حتی جریانات سیاسی قادر نیستند دنیا را آنگونه که هست، ببینند و در خیالات خود سیر میکنند. به همین دلیل تغییرات جدی در این کشورها با سرعتی لاک پشتی انجام می گیرد و در بسیاری موارد روند حرکت جامعه به شکل "یک گام به پیش و دو گام به پس" است. در خود ایران این معضل به وضوح دیده میشود. 98% مردم به همراه اکثریت جریانات اپوزیسیون به جمهوری اسلامی آری گفتند، سپس از آن روی برگرداندند، ولی با این وجود در تمام این سالها در دام بازیهای رژیم افتاده اند. شرکت در مضحکه های انتخاباتی، حمایت از بخشهایی از نظام (که همگی دائما وفاداری خود را به امام راحل و قانون اساسی اعلام میکنند) و طرفداری مستقیم یا غیرمستقیم از سیاستهای رژیم، ویروسی ست که گریبان اپوزیسیون ایرانی را گرفته و خلاصش نمیکند.

یکی از مهمترین نقاط مشترک جریانات اپوزیسیون با رژیم، غرب ستیزی آنان است. هر دو جبهه نه تنها تصویری واقعی از مملکت خودشان ندارند، بلکه دنیا را هم از پشت میله های زندانی که برای خود ساخته اند، می بینند. غرب ستیزی اپوزیسیون ایرانی باعث شده که به هر نوع کمک و حمایت از سوی کشورهای غربی با بدبینی نگاه کنند و آن را محکوم کنند. همانطور که مخالفت با شاه و "امپریالیسم" باعث شد اینها به حمایت از خمینی روی بیاورند و باعث جنایتهای بیشمار در داخل و خارج مرزهای ایران شوند، در سالهای اخیر به بهانه جلوگیری از جنگ، دوباره در جبهه فاشیستهای اسلامی قرار گرفته اند و غرب (و نظام سرمایه داری) را عامل همه مشکلات ایران و دنیا می بینند.

از دید اینها دولتهای غربی فاشیست اند و فقط به فکر چاپیدن و استثمار منابع مناطق دیگر هستند. برای همین هم دائما در تمام دنیا جنگ راه می اندازند، کشورها را تجزیه میکنند و از دیکتاتورها حمایت میکنند. این تصویر بیمارگونه از غرب تاثیراتی بسیار مخرب بر جامعه و موقعیت ایران داشته. نگاهی به تلاشهای دنیای غرب برای ایجاد و حفظ امنیت و صلح در جهان دروغین بودن این تصویر را بر ملا میکند. حدود هفتاد سال پیش به ابتکار غربی ها سازمان ملل متحد تاسیس شد که هدف اصلی اش نزدیکی ملل و برقراری امنیت و صلح در سطح بین المللی بود. سه سال بعد از آن باز هم بر اثر تلاشهای غربی ها اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید. جنبشهای اجتماعی ضد فقر، طرفدار محیط زیست، حامی حقوق زنان و اقلیتهای اجتماعی و غیره در غرب نه تنها سرکوب نشده اند، بلکه فعالیت هایشان گسترده تر شده و مورد حمایت رسانه ها بوده اند. بسیاری از خواسته های این جنبشها به مرور وارد قوانین شده. جنبشهای غربی در دهه های اخیر همواره مشارکت مردمی در زندگی سیاسی – اجتماعی را در سطح منطقه ای و بین المللی تقویت کرده اند، که به عنوان نمونه میتوان به حمایت شان از "سازمان های غیر دولتی" (NGO) اشاره کرد.

اینکه آیا نظامهای غربی واقعا طرفدار آزادی و حقوق انسان ها و دمکراسی هستند یا اینکه از این طریق فقط منافع اقتصاد بازار را نمایندگی میکنند، موضوع مهمی نیست. مهم نتیجه ی اعمال انسانها و نظام هاست. ولی شاید بد نباشد به یاد بیاوریم که عناصر انسان دوستی، آزادی و عدالت و برابری حداقل از عصر روشنگری به این سو حضور بسیار پُررنگی در تاریخ فلسفه، اندیشه و هنر غرب داشته اند و در روند تکامل جوامع بشری نقشی اساسی بازی کرده اند.


ژوئن 2013


.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر