دوشنبه، تیر ۲۲، ۱۳۹۴

نقائص قرآن در مقایسه با تورات و انجیل



کتابهای مقدس یهودیان و مسیحیان (تورات و انجیل) هر دو از طریق بازگویی روایت و داستان، جهان بینی و ارزشها و اخلاقیاتی مشخص را به خواننده انتقال می دهند. قرآن به سختی قادر به چنین کاری ست. در قرآن داستانی وجود ندارد که مثلا توضیح دهد چگونه دنیا به وجود آمده و بعد از آن چه اتفاقاتی رخ داده. در قرآن به یکسری داستانهای تورات و انجیل فقط اشاره شده، بدون آنکه آنها کاملا بازگو شده باشند. کسی که تورات و انجیل را به خوبی نشناسد، قادر به فهم بسیاری از موضوعاتی که در قرآن به آن اشاره شده، نیست. ساختار قرآن نیز چندان تعریفی ندارد. نه از نظر زمانی و نه از نظر محتوایی خط روشنی دنبال نمی شود و سوره ها و آیه ها بدون ترتیبی منطقی به دنبال یکدیگر ردیف شده اند. این نیز فهم قرآن را دشوار می کند.

در انتقال اخلاقیات و ارزشها قرآن با دو مشکل اساسی مواجه است. اول اینکه از آنجا که ارزشها و اخلاقیات مد نظر نویسنده در قالب داستان و روایت مطرح نمی شوند، خواننده به سختی می تواند درک کند که چرا فلان چیز خوب و بهمان چیز بد است. دوم اینکه ارزشها و اخلاقیات مطرح شده در قرآن با یکدیگر در تناقض اند. در جایی از مسلمانان خواسته می شود دگراندیشان را فجیعا به قتل برسانند، در جایی دیگر آنان به رواداری با دگراندیشان دعوت می شوند. در جایی از مرد مسلمان خواسته می شود زنانش را کتک بزند تا از او فرمان ببرند، در جایی دیگر از او خواسته می شود همیشه با همسرانش مهربان باشد. از طرفی از مرد مسلمان خواسته می شود با امیال شهوانی خود مقابله کند، از طرف دیگر او می تواند چهار زن اختیار کند، با هر تعداد کنیز که مایل است سکس داشته باشد، و با زنان مزدوجی (!) که از شوهران کافرشان فرار کرده اند و به اسلام روی آورده اند، ازدواج کند (چرا که آنان به شوهرانشان حرامند!، سوره ممتحنه (60)، آیه 10).

حجم قرآن را میشد به راحتی به نصف تقلیل داد، چرا که بیش از نیمی از قرآن تکرار حرفهایی ست که در بخشهای دیگر با کلماتی مشابه بیان شده. آیا واقعا چنین کتابی با این همه نقائص برای "کتاب مقدس" بودن مناسب است؟ من که شک دارم.


نوامبر 2013
 .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر