پنجشنبه، تیر ۲۵، ۱۳۹۴

ایده ی «درآمد پایه ای» چندان عاقلانه نیست



طرفداران ایده ی «درآمد پایه ای» خواهان این هستند که هر فردی بدون در نظر گرفتن اینکه چقدر سرمایه، ملک یا درآمد دارد، ماهانه «درآمدی پایه ای» از طرف دولت دریافت کند. بخش بزرگی از آنان می خواهند این «درآمد پایه ای» آنقدر باشد که بتوان با آن کل مخارج زندگی از جمله کرایه خانه را تامین کرد. عده «معتدل تری» به حداقل 500 یورو در ماه رضایت می دهند.

برای پرداخت یک «درآمد پایه ای» 500 یورویی به جمعیتی هشتاد میلیونی، دولت باید سالانه 480 میلیارد یورو در سال هزینه کند. طرفداران این ایده ولی می گویند، این کودکانه است که برای تخمین زدن هزینه های ناشی از «درآمد پایه ای» مبلغ آن را ضربدر تعداد افراد بکنیم، چرا که باید بسیاری از هزینه هایی را که الان بر دوش دولت است، مثلا حق بیکاری، از این رقم کم کرد. حتی اگر هزینه های کنونی دولت در بخش خدمات مالی اجتماعی را کم کنیم، باز هم با پرداخت «درآمد پایه ای» به همه افراد جامعه چند صد میلیارد یورو هزینه ی اضافی (!) بر دوش دولت خواهد افتاد.

طرفداران این ایده همچنین فکر می کنند اگر هر فردی بدون در نظر گرفتن موقعیت مالی اش درآمدی پایه ای دریافت کند، آن وقت ادارات مجبور نیستند وضعیت مالی افراد محتاج را بررسی کنند و حساب کنند که چقدر باید به او کمک مالی بپردازند، و اینگونه به دلیل صرفه جویی در کار اداری مقدار زیادی پول آزاد می شود که آن را هم باید از هزینه های ناشی از درآمد پایه ای کم کرد. چنین چیزی واقعیت ندارد و با «درآمد پایه ای»، کار ادارات و هزینه های آنان بیشتر هم خواهد شد. از طرفی ادارات همچنان مجبور به بررسی وضعیت دریافت کنندگان کمک های مالی اجتماعی مانند حق بیکاری خواهند بود، و از طرف دیگر در مورد همه افراد جامعه باید مرتبا چک شود که آیا آنها هنوز در کشور مربوطه زندگی می کنند یا نه و آیا هنوز زنده اند یا نه.

در اینکه به این سادگی نمی توان هزینه های هنگفت درآمد پایه ای را تامین کرد، طرفداران آن هم شکی ندارند، هر چند ترجیح می دهند از کنار این موضوع بگذرند و فقط اشاره وار بگویند که بدون افزایش شدید مالیات سرمایه داران چنین چیزی ممکن نیست. در صفحه آلمانی زبان طرفداران درآمد پایه ای آمده که پیشرفت تکنولوژی و از طریق آن پیشرفت تولید در قرن بیستم و بیست و یکم باعث شده که جوامع پیشرفته از آن حد ثروت و رفاه برخوردار شوند که بتوانند ایده درآمد پایه ای را تحقق بخشند. نکته ای که در این میان نادیده گرفته شده، نقش انباشت سرمایه در پیشرفت و رفاه این جوامع است که با وجود مالیات های بسیار سنگین ممکن نمی گشت. بدون انباشت سرمایه، سرعت پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی بسیار کند خواهد شد و این در درازمدت باعث می شود که علیرغم مالیات های بسیار سنگین، درآمد دولت کاهش یابد. و اینگونه دولت دیگر حتی قادر به پرداخت کمک های اجتماعی کنونی هم نخواهد بود، چه برسد به درآمد پایه ای.
 
ایده درآمد پایه ای همینطوری بسیار جذاب به نظر می رسد، ولی وقتی آدم به طور جدی با آن درگیر می شود، می فهمد که این ایده چقدر کودکانه ست. هر چه هم آدم بخواهد این سوال را از ذهنش پس بزند که چرا افرادی که درآمدهای بالا هم دارند باید درآمد پایه ای دریافت کنند، باز این سوال ذهن آدم را درگیر می کند. یکی از استدلالاتی که طرفداران این ایده در پاسخ به این سوال می آورند، این است که اگر همه افراد این درآمد را دریافت کنند، آن وقت افراد محتاج، مورد تبعیض و تحقیر قرار نمی گیرند. واقعا مسخره است که آدم بخواهد برای مقابله با تبعیض علیه افراد فقیر و کم درآمد، سالانه صدها میلیارد یورو به کسانی که محتاج هم نیستند بذل و بخشش کند. مثل این است که بگوییم برای اینکه افرادی که دچار معلولیت اند از دریافت خدمات ویژه دولتی شرمنده نباشند و مُهر «معلول» بر آنان نخورد، همه افراد جامعه باید از خدمات مخصوص افراد معلول برخوردار شوند.


می 2014
.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر