سه‌شنبه، تیر ۲۳، ۱۳۹۴

ترس از استقلال در خانواده



هر چه جامعه ای سنتی تر باشد، بیشتر در آن جلوی استقلال فردی انسانها گرفته می شود. جوامع سنتی فردیت و استقلال فردی را خطری جدی می دانند – خطری که می تواند منجر به فروپاشی بنیان های آن جامعه شود. خانواده اولین و مهم ترین نهادی ست که توسط آن سنت ها، ارزش ها و الگوهای رفتاری حاکم به افراد منتقل می شود و فرد طبق تصورات و جهان بینی حاکم تربیت می شود. در جوامع سنتی خانواده نقش اصلی را در جلوگیری از استقلال افراد ایفا می کند. از آنجا که روابط خانوادگی در چنین جوامعی بسیار مستحکم اند و معمولا تا پایان عمر افراد ادامه دارند، خانواده جایگاه مهمی در کنترل افراد دارد.

بسیاری از واکنش های خانواده در مقابل تصمیمات فرد ظاهرا هیچ منطق و دلیلی ندارند، ولی اگر موشکافانه نگاه کنیم، می بینیم که هدف اصلی از مخالفت با تصمیمات فرد جلوگیری از تصمیم گیری مستقل اوست، هر چند که تصمیمات او کاملا مورد قبول خانواده باشد. برای نمونه بسیاری از خانواده ها هیچ مشکلی ندارند که فرزندان نوجوان خود را برای تحصیل به خارج بفرستند، حتی اگر چند سال یکبار هم نتوانند آنها را ببینند. ولی اگر فرزند سی ساله شان خودش به تنهایی تصمیم گرفته باشد به خارج برود و سالی چند بار هم امکان دیدارش وجود داشته باشد، این تصمیم برای بسیاری از همان خانواده ها قابل قبول یا حداقل خوشایند نیست و سعی می کنند فرزندشان را از این کار باز دارند.

و یا برای نمونه اگر فردی خودش به تنهایی تصمیم گرفته باشد با فردی که از نظر خصوصیات و موقعیت مورد قبول خانواده اش است ازدواج کند، بسیاری از خانواده ها با تصمیمش مخالفت می کنند. در اینجا مخالفت خانواده نه به خود ازدواج بر میگردد، نه به شخصیت و موقعیت فردی که فرزندشان می خواهد با او ازدواج کند، بلکه صرفا با اینکه فرزندشان مستقلا تصمیم بگیرد و بخواهد خودش زندگی اش را تعیین کند، مخالفت ورزی می شود.

در جوامع سنتی یکی از سخت ترین کارها برای رسیدن به استقلال فردی ایستادن در مقابله خانواده است، چرا که روابط خانوادگی بسیار در هم تنیده و عاطفی اند و وابستگی های خانوادگی بسیار شدید. در چنین جوامعی اولین قدم در راه استقلال فردی، رها کردن خود از زنجیرهای خانوادگی ست.


ژانویه 2014
.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر